تجربه کمونیسم در کیبوتص های اسرائیل
نادر احمدی
مارکسیستها بنا بر فرهنگ بورژوایی که مبنای عملکرد آنها است در تحلیل مخالفان خود بی طرف نیستند و در به اصطلاح تحلیلهای خود بدون ارائه مدرک مستند فقط با ردیف کردن یک سری از شعارها و اتهامات بی پایه به تخریب مخالفان خود می پردازند. آنارشیستها با نفی دولت و قدرت طلبی سیاسی و تشکیلات، مهمترین آرزوهای مارکسیستها را زیر علامت سؤال برده اند و به همین دلیل است که آنها ناصادقانه در تبلیغات خود همیشه آنارشیسم را هرج و مرج طلبی معرفی کرده اند و هنوز معرفی میکنند. و اکنون نیز چون موفقیت کیبوتص های اسرائیلی دلیلی برای اثبات شکست پراتیک تاریخی تئوریهای مارکسیستی است، مارکسیستها یا در برابر آن سکوت می کنند ویا تمام تلاش خود را برای تخریب آن بکار می برند و کیبوتص ها را طوری تحلیل می کنند که گویا آنها یک حزب سیاسی و یا بخشی از دولت اسرائیل هستند ؟!!!
بر اساس فرهنگ مارکسیستی "نفی همه چیز غیر از خود" یک اصل عمومی است، و آنها طبق معمول، این منطق را برای دفاع و توجیه ناتوانی خود بکار می گیرند و آنها ضمن اینکه اساسأ هیچ نکته مثبتی در کیبوتصهای اسرائیلی نمی بینند، رابین هود وار به دفاع از فلسطینیهای طرفدار جمهوری اسلامی، و محکوم کردن موجودیت کیبوتص ها می پردازند !! به نظر من همانطور که بورژوازی به ناحق خود را مدافع دمکراسی معرفی می کند مارکسیستها نیز برای رسیدن به قدرت سیاسی با کمونیست نامیدن خود مردم را فریب می دهند زیرا مارکسیتها تاکنون در هیچ کشوری و حتی یک نمونه موفق از ادعاهای ایدئولژیک خود را در پراتیک اجتماعی ارائه نکرده اند. براستی دستاوردهای نزدیک به 70 سال حاکمیت مارکسیستها در شوروی سابق چیست؟ و آیا مردم چین در سایه حکومت مارکسیست- مائوئیستها شرایطی بهتر از مردم تایوان دارند؟ مارکسیستها خدای تئوری بافی و شعار و خصومت طلبی هستند و صرفنظر از موارد استثنایی، ضدیت زبانی آنها با سرمایه داری ناشی از ناکامی فردی آنها برای تأمین منافع شخصی و فقط تلاش برای مخالفت سیاسی و نه نفی سرمایه داری در پراتیک اجتماعی است. با نگاهی به روابط درونی و بیرونی گروههای چپ میتوان درک کرد که در صورت به حکومت رسیدن آنها چه سرنوشتی در انتظار مردم است !! من مطمئنم که آنچنان که در بین مردم اروپا و آمریکا مارکسیسم به عنوان یک ایدئولژی توتالیتر و تمامیت خواه و ضد دمکراسی دیگر جائی ندارد بتدریج ایرانیان مترقی نیز با آن مرزبندی خواهند کرد. من انتظار ندارم که مارکسیستهای قدرت طلب، منفی نگری، دگماتیسم و تعصب و مطلق اندیشی را کنار بگذارند و تلاش کنند تا از تجربیات دیگران چیزی یاد بگیرند. از نظر من تجربه کیبوتص ها در اسرائیل فقط یک تجربه موفق کمونیستی برای ساکنان آن بوده و ارزش آن را دارد که مورد توجه کمونیستهای غیر مارکسیست قرار گیرد. ای کاش مارکسیستها از شعار دادن و تخریب دیگران دست بر می داشتند و در صحنه پراتیک اجتماعی یک نمونه تجربی و موفق از تحقق تئوریهای خود را برای ما ارائه می کردند و ما را و پرلتاریا را که این همه سنگ آن را به سینه می زنند خوشحال می کردند !!!!
شناخت کیبوتص ها فقط از طریق تماس نزدیک و زندگی در آنها میسر است اما معرفی موجودیت آنها به کسانی که از آنها هیچ شناختی ندارند مفید است. متن زیر را من قبلأ در سایتهای دیگری نیز منتشر کرده بودم و منبع آن سایتهای اینترنتی کیبوتص های اسرائیلی می باشند :
در زبان هبرو ( زبان رسمی در اسرائیل ) کلمه کیبوتص جمع کلمه کیبوتصیم به معنی جمعی یا با همدیگر را می دهد و کیبوتص در اسرائیل یک کمون اشتراکی بین المللی است که در نوع خود بی نظیر است.
در سالهای بعد از انقلاب 1905 در روسیه ، هزاران نفر از یهودیان روس که از آزار و اذیت مردم و دولت روسیه تزاری جانشان به لبشان رسیده بود به اسرائیل مهاجرت کردند و با تأسیس کیبوتص ( مزارع اشتراکی یهودیان ) عالی ترین نظم اجتماعی را که تا کنون بشر به خودش دیده است را بنا نهادند. در حالیکه بلشویکها حتی در امر ایجاد مزارع تعاونی سرمایه داری در روسیه بسختی شکست خوردند و تجربه مشابه در چین نیز دوام زیادی نیاورد، اما یهودیان مهاجر در اسرائیل با تأسیس کیبوتص ها، نظام کمونیستی، یعنی قانون " هرکس به اندازهً توانش کار می کند و به اندازهً نیازش بر میدارد " را عملی کردند. در کیبوتص ها مالکیت خصوصی وجود ندارد و تمام دارایی کیبوتص ها ملک مشترک همه افراد عضو أن است و همه با هم کار می کنند و همه با هم صاحب درأمد حاصله هستند. یهودیان مهاجر متشکل در کیبوتص ها در واقع بیابانهای بی آب وعلف را به مزارع سرسبز مدرن و مکانیزه که در آنها بهترین میوه ها پرورش داده می شود تبدیل کرده اند و این کیبوتص ها فقط مزارع کشاورزی نیستند بلکه آنها مجتمع های صنعتی نیز هستند. در اوایل تشکیل، فعالیت عمده در کیبوتصها تولید محصولات کشاورزی بود اما اکنون آنها صاحب کارخانه، هتل و رستوران نیز هستند و سطح تحصیلات در میان اعضاء آن بسیار بالاست و در شرایط کنونی فعالیت کشاورزی فقط 15% از مشاغل ساکنان کمونها را تشکیل می دهد. بطور مثال شرط عضویت در کیبوتص "کتورا" در 50 کیلومتری ایلات چنین است: اعتقاد به برابری، دمکراسی، پلورالیسم، تحمل و درک تحمل پذیری در سنت یهود، خود را وقف کمون کردن و علاقه مندی برای کمک به دیگران. تاسیس کیبوتص ها در اسرائیل برای اولین بار در 40 سال پیش از تأسیس دولت اسرائیل یعنی در سال 1910 در منطقهً دریاچه "کینرت" آغاز شد. مبنای تأسیس این کمونها ترکیبی از سوسیالیزم و صهیونیزم بوده است. شرکت در کیبوتص ها داوطلبانه است و تعداد اعضاء آن بین 40 تا 1000 نفرمی باشد. کیبوتص ها مسئولیت تمام امور و تأمین نیازهای زندگی کلیهً اعضاء خود را در تمام طول زندگی آنها به عهده دارند. زندگی در این مجتمع های اشتراکی چنان توجه افکار عمومی مردم در جهان را به خود جلب کرده است که علاقه مندان و داوطلبان از دیگر کشورهای جهان برای کسب تجربه به اسرائیل سفر می کنند و در آنجا مثل بقیه اعضای کیبوتص با برخورداری از مزایای آن برای مثلأ مدت چند ماه در آنجا داوطلبانه کار و زندگی می کنند. در سال 1910 فقط یک کمون در اسرائیل وجود داشت و با گذشت زمان بر تعداد آنها افزوده شد که این تعداد در سال 1920 به 12 عدد و در سال 2000 به 268 کیبوتص افزایش یافت که مجموعآ تعداد قابل توجه 117300 نفر در این کیبوتص ها کار و زندگی می کنند.
سازماندهی و شیوه کار و زندگی در همه کیبوتص ها مشابه است. در آمدهای حاصله از کار افراد به صندوق کمون واریز می شود و همه افراد کمابیش حقوق مشابهی دریافت میکنند که صرف خرید غذای ارزان در سالن غذاخوری کمون می شود و یا برای پرداخت هزینه مسافرت، خریدن لباس یا دیگر نیازهای شخصی استفاده میشود. مجمع عمومی با شرکت تمامی اعضای کمون، ضمن تعیین مسئولین کمون، نحوه اداره کمون را نیز تعیین میکند.
هر کمون برای خودش، سالن غذاخوری، کتابخانه، استخر شنا، سالن ورزش، کلینیک پزشکی، سالن لباسشوئی، نانوائی، کودکستان و دیگر امکانات عمومی را دارد.
متن زیر بخشی از مقاله ای است که در تاریخ سه شنبه 22 مه 2007 در سایت فارسی بی بی سی درج شده بود:
سابقه آشنایی ایرانیان با پدیده ای به نام "کیبوتص" به دهه بیست شمسی می رسد. به شهادت جلال آل احمد در "سفر به ولایت عزرائیل"، در آن دوران بخشی از سوسیالیست های ایرانی، به واسطه آشنایی با "کیبوتص"، مجذوب اسرائیل شده بودند. آل احمد در مقاله کوتاه خود که در واقع شرحی بر سفر چهارده روزه اش به اسرائیل است، کیبوتص را "آغاز یک جذبه" توصیف می کند؛ جذبه ای که او را – یا به تعبیر بهتر، بخشی از انشعابیون حزب توده را – "از نظری دیگر به اسرائیل می خواند.
جلال آل احمد، عاقبت در سال 1341 شمسی، مخاطرات سفر به اسرائیل (یا به تعبیر خودش "ولایت عزرائیل") را به جان می خرد و راهی این دیار می شود. سفر به اسرائیل، در آن دوران نیز از نگاه روشنفکران و دینداران ایرانی، عملی "مکروه" بود. این سفر، معترضان فراوانی داشت که از آن جمله می توان به آیت الله خامنه ای، رهبر کنونی ایران اشاره کرد که پیش از آن هم آثار آل احمد را خوانده بود اما به گفته خودش "بیشتر به برکت مقاله «ولایت اسرائیل»" با او آشنا می شود و در تماسی تلفنی با آل احمد، "مریدانه" به وی اعتراض می کند.
اما داستان راه یافتن کیبوتص به ذهن و زبان سوسیالیست های ایرانی چه بود؟ آل احمد خود می گوید که در سال 1326 شمسی، به طور اتفاقی در "دکانی در کوچه نکیسای لاله زار"، به جزوه ای درباره کیبوتص بر می خورد و پس از تحقیق درباره آن، به کمک همفکرانی نظیر حسین ملک و خلیل ملکی، مقالاتی درباره اش می نویسند و "سوسیالیزم دهقانی اسرائیل" را به ایرانیان معرفی می کنند.
در کیبوتص، هر کسی به اندازه توانش کار می کند و به اندازه نیازش از درآمد عمومی استفاده می کند. همه چیز کیبوتص، مال همه اهالی است و در عین حال، مال هیچ کدامشان نیست. در یک کلام، مالکیت در کیبوتص، اشتراکی است.
فکر تشکیل کیبوتص، به اوایل قرن نوزده میلادی بازمی گردد. گفته می شود مهاجران یهودی روسیه در سال 1909، یعنی 39 سال پیش از تشکیل دولت اسرائیل، نخستین کیبوتص را در ساحل رود اردن، تاسیس کردند. بعدها، این تفکر که ریشه در صهیونیزم و سوسیالیزم دارد، به تدریج پا گرفت و تبدیل شد به یک نوع شیوه زندگی به خصوص که منحصر به اسرائیل است.
تشکیل کیبوتص را باید ضرورتی برای امکان ادامه زندگی مهاجران یهودی در آن دوران دانست. این مهاجران یهودی، به سودای تملک زمین و کار بر روی آن، به سرزمین جدید روی آورده بودند و زمین در "ارض موعود"، بسیار خسیس بود. کشاورزی در زمینی که حاصلخیز نبود احتیاج به کار مداوم و تخصص داشت و این چیزی نبود که در توان یک نفر یا یک خانواده باشد.
در ابتدا مایحتاج اهالی این کیبوتص ها، صرفا از محل کشاورزی تامین می شد اما به مرور زمان، صنایع مدرن هم وارد این جوامع شد و در حال حاضر، بعضی از کیبوتص های اسرائیل، به لحاظ فناوری مدرن در سطوح بالائی قرار دارند و مالکیت کارخانه های متعددی در این کشور در اختیار کیبوتص هاست.
نظام تصمیم گیری در کیبوتص، دموکراتیک است. هزوریا ( یک کیبوتص در اسرائیل )، سالن اجتماعات بزرگی دارد که علاوه بر تاتر و نمایش فیلم، برای برگزاری جلسات هم از آن استفاده می شود. این جلسات، به صورت زنده از فرستنده تلویزیونی مدار بسته کیبوتص پخش می شود و اهالی روستا اگر حوصله حضور در جلسه را نداشتند، می توانند بحث ها را از خانه دنبال کنند. رای گیری، یک روز پس از جلسات انجام می گیرد و حکم، حکم اکثریت است.
کیبوتص ها در طول حدودا یک صد سال عمر خود، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته و دستخوش تغییرات بسیار شده اند. این آبادی ها و کمون های صنعتی و اشتراکی در آغاز، مدل موفقی از "سوسیالیزم دهقانی" بودند و توجه بسیاری از آرمانگرایان چپ را در گوشه و کنار جهان به خود جلب می کردند. با این حال، به مرور زمان و با تثبیت دولت اسرائیل، ضرورت هایی که مهاجران یهودی را مجبور به تشکیل کیبوتص می کرد، از میان رفتند و به دنبال آن، ماهیت کیبوتص ها هم تغییر جزئی یافتند اما هنوز از نظر ماهیت سوسیالیستی بسیار سوسیالیستی و مترقی هستند و در تمام طول تاریخ بشر یک نمونه مانند انان عرضه نشده است.