افتضاح فرار دختر استالین از دست پدرش و پناهنده شدن به آمریکا
نادر احمدی
سه شنبه، 2011/12/06
چندی پیش تنها دختر ژوزف استالین، رهبر پیشین اتحاد جماهیر شوروی در سن ۸۵ سالگی در آمریکا درگذشت. "سوتلانا آلیلویوا" از دست پدرش و دولتش و جهنم اتحاد شوروی به اصطلاح سوسیالیستی فرار کرد و به دشمن پدرش و دولتش یعنی امپریالیسم آمریکا پناهنده شد و تا آخر عمر در آمریکا زندگی کرد!
طرفداران شوروی سابق و استالین به نحوی مزورانه و شارلاتانه در بار ه مواردی این چنین سکوت می کنند و این موضوع را یک امر طبیعی جلوه می دهند و شهامت آن را ندارد تا اقرار کنند که شوروی سابق یک زندان بزرگ و یک اردوگاه کار اجباری بزرگ به وسعت تمام آن کشور بوده است! اما واقعیت این است که از استالین به عنوان جانشین لنین که بعد از در دست گرفتن قدرت حکومتی تمام اعضای کمیته مرکزی حزب بلشویک یعنی دوستان سابقش را قتل عام کرد نمی توان انتظار داشت که رفتار بهتری با اعضای خانواده خودش کرده باشد! شما تصور کنید که چه فشاری از طرف حکومت پدرش بر دختر استالین اعمال شده است که او را وادار می کند تا فرزندان خودش را رها کند و به یک کشور غریب و بیگانه پناه ببرد! آری در بهشت!! شوروی سابق تمام ملت اسیر حکومت بودند و دختر رهبر از دست پدرش به دشمنانش پناه می برد و اکنون نیز در بین ایرانیان هستند دیوانگانی که در آرزوی احیای حکومت شوروی سابق در ایران کنونی هستند یعنی این دیوانه ها قصد احیای حکومتی را در ایران دارند که مردم شوروی سابق آن را به زباله دانی تاریخ پرتاب کرده اند!؟ تلاش مردم شوروی سابق برای فرار از آن کشور و پناهنده شدن به کشورهای غربی در دوران جنگ سرد یک واقعه عادی بود اما فرار دختر رهبر شوروی از دست رهبر یعنی پدرش، براستی بیانگر ماهیت ضد بشری سیستم مارکسیستی است و شرایط در دیگر کشورهای مبتلا به آفت مارکسیسم مانند چین مائوپرست، کوبا و ویتنام بهتر از شوروی سابق نیست!
پزشک قانونی ویسکانسین آمریکا مرگ "لانا پیترز" را در سن ۸۵ سالگی به علت ابتلا به بیماری سرطان تائید کرد. ۲۱ آوریل۱۹۶۷ سوتلانا دختر استالین كه در آن زمان ۴۱ ساله بود، در هند به دولت آمریكا درخواست سفر به این كشور و اقامت در آنجا را تسلیم كرد كه چون با هیچیك از موارد مندرج در قانون مهاجرت آمریكا مطابقت نداشت، «پناهندگی» تلقی و به همین صورت در رسانه ها درج شد. وی چندی پیش از آن، خاكستر شوهر هندی متوفای خود را از مسكو به هند برده بود تا در رود «گنگ» بریزد و مدتی را درخانه یكی از بستگان شوهر متوفا زندگی كرده بود. گفته شده است كه سوتلانا، نخست مایل به ماندن در هند بود كه دولت هند به سبب داشتن مناسبات حسنه با مسكو، از بیم جنجال مطبوعاتی، به او روی خوش نشان نداده بود. شوهر هندی سوتلانا یك مارکسیست بود كه در مسكو با او آشنا و در همانجا زندگی مشترك را آغاز كرده بودند. ورود سوتلانا به آمریكا وسیله مناسبی برای انتقاد از سوسیالیسم شوروی شده بود كه حتی دختر رهبر سابق از این روش ناراضی و ترك وطن كرده بود. در آن زمان اقدام سوتلانا هفته ها از اخبار اول رسانه های غرب بود.
او پس از اقامتی کوتاه در سوئیس راهی آمریکا شد؛ در حالی که دو دخترش در اتحاد جماهیر شوروی باقی ماندند. به گزارش خبرگزاری آلمان فرار پیترز در بحبوحه جنگ سرد میان آمریکا و شوروی سروصدای زیادی را به راه انداخت. "آلکسی کوسیگین"، نخستوزیر وقت شوروی وی را شخصی "بیمار" و از نظر اخلاقی "بیثبات" خوانده بود. پیترز در دفاع از خود برآمد و خود را "مخالف سیاسی دولت مسکو" دانست.
وی در سال ۲۰۰۷ در گفتوگویی عنوان داشت: "تنها اردوگاهم را از مارکسیسم به کاپیتالیسم تغییر دادم!" سوتلانا در دانشگاه مسكو ادبیات زبان انگلیسی تحصیل كرده بود. او در زمان تحصیل در دانشگاه مسكو، برغم میل باطنی پدرتش با همشاگردی یهودی خود به نام «موروزف» ازدواج كرده بود كه این ازدواج طولی نكشیده بود. سوتلانا پیش از آشنا شدن با ماکسیست هندی، یك بار دیگر هم ازدواج كرده بود. ازدواج سوتلانا با شوهر آمریكایی اش هم زیاد دوام نیافت. سوتلانا چند كتاب نوشته كه دوتای آنها معروفیت دارند.
آلیلویوا در آمریکا با مهندسی به نام "ویلیام وزلی پیترز" ازدواج کرد و شهروندی آمریکا را پذیرفت.
وی اندکی پس از ورودش به ایالات متحده کتاب "۲۰ نامه به یک دوست" را انتشار داد که براساس خاطراتش از سال ۱۹۶۳ شکل گرفته بود.
آلیلویوا در این کتاب پدرش "ژوزف استالین" را مردی "سرد و پارانوئیدی" توصیف کرده بود. وی همواره به انتقاد از سیاستهای پدرش میپرداخت و در سال ۱۹۸۳ در گفتوگو با روزنامه آمریکایی "شیکاگو تریبیون" درباره استالین که مسئول مرگ میلیونها نفر شناخته میشود، گفته بود: فرقی نمیکند که چه کار بکنم یا چه حرفی بزنم. پدرم همیشه بر من سایه انداخته است.
ژوزف استالین از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی و در نتیجه رهبر دوفاکتوی کل این کشور بود.
او با نام "ژوزف ویسارینویچ جوگاشویلی" در شهر "گوری" در گرجستان که در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود به دنیا آمد و در ۱۹۲۲ به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. استالین پس از مرگ ولادیمیر لنین موفق شد در مبارزه قدرت در دهه ۲۰ بر "لئون تروتسکی" پیروز شود و رهبری حزب را به دست گیرد. در دهه۱۹۳۰ استالین "تصفیه بزرگ" را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است و در ۱۹۳۷ به اوج خود رسید.
حکومت استالین آثار ماندگار بسیاری داشت که تا پایان دولت شوروی باقی ماندند؛ گرچه مائوئیستها و بسیاری دیگر او را آخرین رهبر سوسیالیست واقعی در تاریخ اتحاد شوروی میدانند و مرگ خروشچف و استالین زدایی پس از استالین را "رویزیونیسم" میخوانند. استالین مدعی بود که سیاستهایش بر مارکسیسم - لنینیسم بنا شدهاند اما اکنون نظام اقتصادی و سیاسی او را بیشتر استالینیسم میخوانند؛ سیاستهایی که از جمله به قحطی ساختگی در اوکراین انجامید (هولودومور) و باعث مرگ نزدیک به ۱۰ میلیون اوکراینی شد. حکومت استالین را بسیاری به "کیش شخصیت پرستی" و شیوههای مخفی حذف مخالفین محکوم میکنند. "نیکیتا خروشچف"، جانشین استالین، حکومت و کیش شخصیت استالین را در کنگره معروف حزب کمونیست شوروی در ۱۹۵۶ محکوم و پروسه "استالین زدایی" را آغاز کرد که بعدها به جدایی چین و شوروی انجامید. بسیاری استالین را مسئول مرگ مخالفان حکومتش میدانند و قتل لئون تروتسکی، دوست انقلابی لنین و از رهبران انقلاب روسیه و جنبش ضد استالینی نیز توسط یکی از عاملان حکومت او انجام شد.
در روز ۵ مارس سال ۱۹۵۳ میلادی جوزف استالین، دیکتاتور شوروی ملقب به "تزار سرخ" در "داچای خودکونتسوو" در نزدیکی مسکو درگذشت. بر اساس برخی روایات تاریخی وی ۳ یا ۴ روز زودتر از این تاریخ مرده بود، اما مقامهای وقت که بر سر جانشینی او اختلاف داشتند، ترجیح دادند خبر مرگ نماد کیش شخصیت پرستی را دیرتر اعلام کنند. استالین چند روز پیش از مرگ، در روز ۲۸ فوریه در "بلشوی مسکو" اپرای "دریاچه قو" را تماشا میکرد اما تا پایان نمایش در تئاتر نماند و از آن پس دیگر در انظار دیده نشد.
دیکتاتور سرخ که تبلیغات کمونیستی به او لقب "پدر کوچک خلقها" را داده بود، هنگام مرگ ۷۴ سال داشت.
انتشار خبر مرگ استالین در فردای ۵ مارس ۱۹۵۳ در سراسر جهان موجب حیرت، تاسف، شادی و موجی از آرامش شد. در مورد دلایل مرگ استالین چندین روایت وجود دارد از جمله گفته میشود "لاورنتی بریا"، رئیس پلیس مخفی شوروی که از جان خود بیمناک شده بود، استالین را مسموم کرده بود. استالین به عنوان سک مارکس پرست واقعی، دارای تمام خصوصیات ضد بشری این سیستم فکری بود! استالین در حالیکه در شعار و مزورانه از « حق تعیین سرنوشت خلق ها » دفاع می کرده و در این مورد کتابی نیز نوشته است اما تمام ملت چچن را که یکی از ملت های اسیر در امپراتوری شوروی سابق بودند به اتهام به جرم درخواست حق تعیین سرنوشت به سیبری تبعید کرد و برای نابودی مخالفانش اردوگاه کار اجباری را برقرار کرد. در این وب سایت در همین مورد مطلبی وجود دارد.
سه شنبه، 2011/12/06
چندی پیش تنها دختر ژوزف استالین، رهبر پیشین اتحاد جماهیر شوروی در سن ۸۵ سالگی در آمریکا درگذشت. "سوتلانا آلیلویوا" از دست پدرش و دولتش و جهنم اتحاد شوروی به اصطلاح سوسیالیستی فرار کرد و به دشمن پدرش و دولتش یعنی امپریالیسم آمریکا پناهنده شد و تا آخر عمر در آمریکا زندگی کرد!
طرفداران شوروی سابق و استالین به نحوی مزورانه و شارلاتانه در بار ه مواردی این چنین سکوت می کنند و این موضوع را یک امر طبیعی جلوه می دهند و شهامت آن را ندارد تا اقرار کنند که شوروی سابق یک زندان بزرگ و یک اردوگاه کار اجباری بزرگ به وسعت تمام آن کشور بوده است! اما واقعیت این است که از استالین به عنوان جانشین لنین که بعد از در دست گرفتن قدرت حکومتی تمام اعضای کمیته مرکزی حزب بلشویک یعنی دوستان سابقش را قتل عام کرد نمی توان انتظار داشت که رفتار بهتری با اعضای خانواده خودش کرده باشد! شما تصور کنید که چه فشاری از طرف حکومت پدرش بر دختر استالین اعمال شده است که او را وادار می کند تا فرزندان خودش را رها کند و به یک کشور غریب و بیگانه پناه ببرد! آری در بهشت!! شوروی سابق تمام ملت اسیر حکومت بودند و دختر رهبر از دست پدرش به دشمنانش پناه می برد و اکنون نیز در بین ایرانیان هستند دیوانگانی که در آرزوی احیای حکومت شوروی سابق در ایران کنونی هستند یعنی این دیوانه ها قصد احیای حکومتی را در ایران دارند که مردم شوروی سابق آن را به زباله دانی تاریخ پرتاب کرده اند!؟ تلاش مردم شوروی سابق برای فرار از آن کشور و پناهنده شدن به کشورهای غربی در دوران جنگ سرد یک واقعه عادی بود اما فرار دختر رهبر شوروی از دست رهبر یعنی پدرش، براستی بیانگر ماهیت ضد بشری سیستم مارکسیستی است و شرایط در دیگر کشورهای مبتلا به آفت مارکسیسم مانند چین مائوپرست، کوبا و ویتنام بهتر از شوروی سابق نیست!
پزشک قانونی ویسکانسین آمریکا مرگ "لانا پیترز" را در سن ۸۵ سالگی به علت ابتلا به بیماری سرطان تائید کرد. ۲۱ آوریل۱۹۶۷ سوتلانا دختر استالین كه در آن زمان ۴۱ ساله بود، در هند به دولت آمریكا درخواست سفر به این كشور و اقامت در آنجا را تسلیم كرد كه چون با هیچیك از موارد مندرج در قانون مهاجرت آمریكا مطابقت نداشت، «پناهندگی» تلقی و به همین صورت در رسانه ها درج شد. وی چندی پیش از آن، خاكستر شوهر هندی متوفای خود را از مسكو به هند برده بود تا در رود «گنگ» بریزد و مدتی را درخانه یكی از بستگان شوهر متوفا زندگی كرده بود. گفته شده است كه سوتلانا، نخست مایل به ماندن در هند بود كه دولت هند به سبب داشتن مناسبات حسنه با مسكو، از بیم جنجال مطبوعاتی، به او روی خوش نشان نداده بود. شوهر هندی سوتلانا یك مارکسیست بود كه در مسكو با او آشنا و در همانجا زندگی مشترك را آغاز كرده بودند. ورود سوتلانا به آمریكا وسیله مناسبی برای انتقاد از سوسیالیسم شوروی شده بود كه حتی دختر رهبر سابق از این روش ناراضی و ترك وطن كرده بود. در آن زمان اقدام سوتلانا هفته ها از اخبار اول رسانه های غرب بود.
او پس از اقامتی کوتاه در سوئیس راهی آمریکا شد؛ در حالی که دو دخترش در اتحاد جماهیر شوروی باقی ماندند. به گزارش خبرگزاری آلمان فرار پیترز در بحبوحه جنگ سرد میان آمریکا و شوروی سروصدای زیادی را به راه انداخت. "آلکسی کوسیگین"، نخستوزیر وقت شوروی وی را شخصی "بیمار" و از نظر اخلاقی "بیثبات" خوانده بود. پیترز در دفاع از خود برآمد و خود را "مخالف سیاسی دولت مسکو" دانست.
وی در سال ۲۰۰۷ در گفتوگویی عنوان داشت: "تنها اردوگاهم را از مارکسیسم به کاپیتالیسم تغییر دادم!" سوتلانا در دانشگاه مسكو ادبیات زبان انگلیسی تحصیل كرده بود. او در زمان تحصیل در دانشگاه مسكو، برغم میل باطنی پدرتش با همشاگردی یهودی خود به نام «موروزف» ازدواج كرده بود كه این ازدواج طولی نكشیده بود. سوتلانا پیش از آشنا شدن با ماکسیست هندی، یك بار دیگر هم ازدواج كرده بود. ازدواج سوتلانا با شوهر آمریكایی اش هم زیاد دوام نیافت. سوتلانا چند كتاب نوشته كه دوتای آنها معروفیت دارند.
آلیلویوا در آمریکا با مهندسی به نام "ویلیام وزلی پیترز" ازدواج کرد و شهروندی آمریکا را پذیرفت.
وی اندکی پس از ورودش به ایالات متحده کتاب "۲۰ نامه به یک دوست" را انتشار داد که براساس خاطراتش از سال ۱۹۶۳ شکل گرفته بود.
آلیلویوا در این کتاب پدرش "ژوزف استالین" را مردی "سرد و پارانوئیدی" توصیف کرده بود. وی همواره به انتقاد از سیاستهای پدرش میپرداخت و در سال ۱۹۸۳ در گفتوگو با روزنامه آمریکایی "شیکاگو تریبیون" درباره استالین که مسئول مرگ میلیونها نفر شناخته میشود، گفته بود: فرقی نمیکند که چه کار بکنم یا چه حرفی بزنم. پدرم همیشه بر من سایه انداخته است.
ژوزف استالین از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی و در نتیجه رهبر دوفاکتوی کل این کشور بود.
او با نام "ژوزف ویسارینویچ جوگاشویلی" در شهر "گوری" در گرجستان که در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود به دنیا آمد و در ۱۹۲۲ به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. استالین پس از مرگ ولادیمیر لنین موفق شد در مبارزه قدرت در دهه ۲۰ بر "لئون تروتسکی" پیروز شود و رهبری حزب را به دست گیرد. در دهه۱۹۳۰ استالین "تصفیه بزرگ" را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است و در ۱۹۳۷ به اوج خود رسید.
حکومت استالین آثار ماندگار بسیاری داشت که تا پایان دولت شوروی باقی ماندند؛ گرچه مائوئیستها و بسیاری دیگر او را آخرین رهبر سوسیالیست واقعی در تاریخ اتحاد شوروی میدانند و مرگ خروشچف و استالین زدایی پس از استالین را "رویزیونیسم" میخوانند. استالین مدعی بود که سیاستهایش بر مارکسیسم - لنینیسم بنا شدهاند اما اکنون نظام اقتصادی و سیاسی او را بیشتر استالینیسم میخوانند؛ سیاستهایی که از جمله به قحطی ساختگی در اوکراین انجامید (هولودومور) و باعث مرگ نزدیک به ۱۰ میلیون اوکراینی شد. حکومت استالین را بسیاری به "کیش شخصیت پرستی" و شیوههای مخفی حذف مخالفین محکوم میکنند. "نیکیتا خروشچف"، جانشین استالین، حکومت و کیش شخصیت استالین را در کنگره معروف حزب کمونیست شوروی در ۱۹۵۶ محکوم و پروسه "استالین زدایی" را آغاز کرد که بعدها به جدایی چین و شوروی انجامید. بسیاری استالین را مسئول مرگ مخالفان حکومتش میدانند و قتل لئون تروتسکی، دوست انقلابی لنین و از رهبران انقلاب روسیه و جنبش ضد استالینی نیز توسط یکی از عاملان حکومت او انجام شد.
در روز ۵ مارس سال ۱۹۵۳ میلادی جوزف استالین، دیکتاتور شوروی ملقب به "تزار سرخ" در "داچای خودکونتسوو" در نزدیکی مسکو درگذشت. بر اساس برخی روایات تاریخی وی ۳ یا ۴ روز زودتر از این تاریخ مرده بود، اما مقامهای وقت که بر سر جانشینی او اختلاف داشتند، ترجیح دادند خبر مرگ نماد کیش شخصیت پرستی را دیرتر اعلام کنند. استالین چند روز پیش از مرگ، در روز ۲۸ فوریه در "بلشوی مسکو" اپرای "دریاچه قو" را تماشا میکرد اما تا پایان نمایش در تئاتر نماند و از آن پس دیگر در انظار دیده نشد.
دیکتاتور سرخ که تبلیغات کمونیستی به او لقب "پدر کوچک خلقها" را داده بود، هنگام مرگ ۷۴ سال داشت.
انتشار خبر مرگ استالین در فردای ۵ مارس ۱۹۵۳ در سراسر جهان موجب حیرت، تاسف، شادی و موجی از آرامش شد. در مورد دلایل مرگ استالین چندین روایت وجود دارد از جمله گفته میشود "لاورنتی بریا"، رئیس پلیس مخفی شوروی که از جان خود بیمناک شده بود، استالین را مسموم کرده بود. استالین به عنوان سک مارکس پرست واقعی، دارای تمام خصوصیات ضد بشری این سیستم فکری بود! استالین در حالیکه در شعار و مزورانه از « حق تعیین سرنوشت خلق ها » دفاع می کرده و در این مورد کتابی نیز نوشته است اما تمام ملت چچن را که یکی از ملت های اسیر در امپراتوری شوروی سابق بودند به اتهام به جرم درخواست حق تعیین سرنوشت به سیبری تبعید کرد و برای نابودی مخالفانش اردوگاه کار اجباری را برقرار کرد. در این وب سایت در همین مورد مطلبی وجود دارد.