کمدی سکولاریزم با زور سرنیزه نظامیان در ترکیه
نادر احمدی
سکولاریسمی که در ترکیه با زور سرنیزه نظامیان به مردم تحمیل شد مانند هر تحمیل دیگری نتیجه معکوس ببار آورده است و موجب رشد مذهب شده است. مطلب زیر برای اولین بار در روزنامه ال امت توسط دکتر احمد شفت در شهر مونترال کانادا و در سال 1985 چاپ شده است که بطور مختصر به سکولاریسم نظامی در ترکیه می پردازد.
اولین پیروزی سکولاریسم در جهان اسلام با روی کار آمدن مصطفی کمال آتاتورک در کشور ترکیه متحقق شد. آتاتورک کار خود را با تحت کنترل در آوردن مذهب و آموزش مذهب در مدارس آغاز کرد. او در سال 1924 به ارتش و غیر نظامیان دستور داد تا بجای کلاه ترکی به نام فز، کلاه اروپایی بر سر بگذارند و مدتی بعد با تصویب یک قانون، استفاده از کلاه ترکی فز را ممنوع و استفاده از کلاه اروپایی را اجباری کرد. در فوریه سال 1926 قانون شریعت اسلامی را از قوانین ترکیه حذف کردند و آن را با یک کپی از قانون سوئیس جایگزین کردند. در آوریل سال 1928 دین اسلام به عنوان دین رسمی کشور از قانون اساسی ترکیه حذف شد و آموزش اسلام در مدارس ممنوع شد و الفبای عربی که تا آن زمان زبان ترکی با آن نوشته می شد با الفبای لاتین جایگزین شد. همچنین تلاش شد تا اسامی عربی و فارسی از زبان ترکی حذف شوند. در سال 1935 که تا آن زمان روز جمعه روز تعطیل رسمی بود با روز یکشنبه جایگزین شد. القاب ترکی مانند پاشا حذف شدند و مانند کشورهای اروپایی اسامی فامیلی جایگزین آنها شدند و مصطفی کمال پاشا به مصطفی کمال آتاتورک تبدیل شد. بعد از مرگ آتاتورک جانشینان او در حالیکه راه او را در تحمیل خواست های او به مردم ترکیه دنبال کردند اما برای سنت های دیگر اروپا مانند دمکراسی و آزادی بیان هیچ ارزشی قائل نبودند. آتاتورک به معنی واقعی کلمه یک دیکتاتور بود و جانشینان او نیز با سیستم تک حزبی کشور را اداره می کردند و مخالفین بشدت سرکوب می شدند و دلیل این کار خود را عدم آمادگی جامعه ترکیه برای پذیرش دمکراسی اعلام می کردند. کمالیسم، نتیجه یک مریضی بود که جامعه ترکیه از آغاز قرن از آن رنج می برد. در نتیجه شکست نظامی و دلایل دیگر، جامعه ترکیه اعتماد به نفس خود را از دست داده بود و کمالیست ها در یک چنین شرایطی تلاش کردند تا رابطه ترکیه با ریشه اش را که از آن شرمنده بود قطع کنند اما این تلاش بی نتیجه بود. اگر یک ژورنالیست یا یک روشنفکر از آتاتورک انتقاد می کرد حداقل به 15 سال زندان محکوم می شد و اگر یک استاد دانشگاه زن و یا یک دانشجو روسری بپوشد او را از دانشگاه بیرون می انداختند (باید توجه داشت که این مطلب در سال 1985 نوشته شده است و اکنون که اسلامگرایان به تدریج به قدرت بازگشته اند شرایط تا حدودی تغییر کرده است)
از جمله، در سال 1960، ارتش به دلیل آنچه که بی کفایتی دولت غیرنظامی وقت می دانست، دست به کودتا زد و در سال 1980 نیز، برای خاتمه دادن به بحران ناشی از درگیری ملیگرایان و چیگرایان افراطی، دولت را سرنگون کرد و اداره کشور را در دست گرفت.
در هر دو مورد، ارتش پس از کوتاه مدتی، زمام امور را به دولت های غیرنظامی سپرد هرچند همواره نفوذ خود در صحنه سیاسی را حفظ کرده و از آن برای تامین نظرات خود بهره برده است.
در سال 1997، ارتش ترکیه با ارسال یادداشتی برای نجم الدین اربکان، نخست وزیر و رهبر حزب اسلامگرای رفاه، دولت را به گرایش های دینی در امور سیاسی متهم کرد و خواستار استعفای نخست وزیر شد و آقای اربکان نیز به این خواست نظامیان گردن نهاد. همین چندی پیش بود که پلیس ترکیه چندین نفر از جمله دو تن از فرماندهان عالیرتبه بازنشسته ارتش را به ظن دست داشتن در توطئه کودتای نظامی علیه دولت این کشور بازداشت کرده است. با اعلام بازداشت شماری از مخالفان دولت ترکیه، روز چهارشنبه، 2 ژوئیه (12 تیرماه)، فرمانده نیروی زمینی این کشور، که پس از فرمانده ستاد مشترک ارتش عالیرتبه ترین مقام نظامی ترکیه محسوب می شود، از مردم خواست تا آرامش خود را حفظ کنند.
روز سه شنبه گزارش شد که پلیس ترکیه در پی تحقیقاتی طولانی، دو ژنرال بازنشسته ارتش و بیست و یک نفر دیگر را به ظن توطئه برای سرنگونی دولت غیرنظامی این کشور بازداشت کرده است. دو ژنرال بازداشت شده بارها دولت رجب طیب اردوغان، نخست وزیر را به تلاش برای وارد ساختن دین به سیاست و نابود کردن نظام سیاسی سکولار در این کشور متهم کرده و به شدت مورد انتقاد قرار داده بودند. در ترکیه، برخلاف کشورهایی مانند لهستان، آرژانتین و شیلی، رهبران کودتای نظامی تاکنون مجبور نشدهاند در باره عملکردشان توضیح دهند "یالچین ارگوندوگان" هنوز وضعیت ۲۸ سال پیشش در پاسگاه پلیس ازمیر را به وضوح به خاطر می آورد.
او می گوید: "آنها مرا چشم بسته داخل یک لاستیک بزرگ اتومبیل چپاندند، لاستیک را در یک کیسه کردند و یک موش و یک گربه را در آن ول کردند. برای ساعتها آنها دور و بر بدنم دنبال هم می دویدند. یکبار دیگر هم به من گفتند که مرا از پنجره طبقه بالا بیرون می اندازند و واقعا کیسه را از ارتفاع چند پله پایین انداختند." "جرم" یالچین، اعتراض به پیش نویس قانون اساسی بود که فرماندهان نظامی پس از کودتا تهیه کرده بودند. او در آن زمان رهبر یک اتحادیه چپ گرا و یکی از ۶۰۰ هزار نفری بود که پس از کودتا دستگیر شدند و بسیاری از آن ها مورد شکنجه های خشن و غیر قابل بازگو قرار گرفتند. پس از کودتا ۳۰ هزار نفر تبعید و ۵۰ نفر هم به دار آویخته شدند. این قانون اساسی نظامی هنوز در ترکیه در حال اجراست و با انتقادات فراوانی در داخل و خارج از کشور مواجه است.( این است ماهیت سکولاریسم ترکی) نتیجه دهها سال حکومت سکولار نظامی این است که حزب مذهبی 'عدالت و توسعه' با کسب حدود نيمی از آراء برای دومین بار در انتخابات ترکيه پيروز شد. نخست وزير ترکيه اين نتيجه را پيروزی ای برای دموکراسی در کشورش دانست. رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه در جمع طرفدارانش در آنکارا گفت در ۵۲ سال اخير اين بار نخست است که حزبی توانسته تعداد آرای خود را افزايش دهد. حزب اسلامگرای آقای اردوغان ۳۴۱ کرسی از ۵۵۰ کرسی پارلمان را به خود اختصاص داده است
آری سکولاریسم نظامی ترکیه که با شکنجه و زندان و اعدام به جامعه مسلمان تر کیه تحمیل شد تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر هویت واقعی ترکها بود تا با اروپایی خواندن خود احساس حقارت خود را بپوشانند. بیش از نود درصد خاک ترکیه در قاره آسیا قرار دارد و مردم ترک از نزاد مغول هستند اما آنها تلاش می کنند تا خود را به اروپا بچسبانند اما اروپا که مرتبأ بهانه می آورد حاضر به پذیرش این وصله ناجور نیست و به همین دلیل است که دولت کنونی ترکیه ضمن نزدیکی به حکومت اسلامی ایران برای اروپا ناز می کند! اما جالب است که مارکسیست های روحیه باخته که دیگر کعبه هایی مانند شوروی و کوبا و چین برایشان رنگی ندارد از دولت دیکتاتوری نظامی ترکیه به عنوان یک دولت سکولار نام می برند و بخصوص بهرام رحمانی در این مورد معمولأ رگ تعصب ترکی اش بالا می آید و هر گاه که می خواهد مذهب را نقد کند با تعریف و تمجید از سکولاریسم ترکی مترقی بودن نژاد ترک را به رخ می کشد غافل از اینکه آذریهای ایران و ترکهای ترکیه از یک نژاد نیستند. چند سال پیش که برای شرکت در کنگره حزب حکک به سوئد رفته بودم آقای بهرام رحمانی در یک گردهمایی، طبق معمول به ستایش از سکولاریسم فاشیستی ترکیه پرداخت که من با اعتراض به او، سکولاریسم ترکی را آنطرف حکومت تئوکراتیک مذهبی در ایران نامیدم و براستی اینان دو روی یک سکه هستند. البته همانطور که سکولاریسم تحمیلی در شوروی سابق و به موزه تبدیل کردن کلیساها باعث رشد مذهب شد سکولاریسم نظامی در ترکیه نیز باعث رشد مذهب شده است و بعد از گذشت دهها سال حاکمیت نظامیان سکولاریست در ترکیه، اکنون با رأی مردم حکومت مذهبی به قدرت بازگشته است و جامعه ترکیه بتریج در حال احیاء مذهب اسلام و بی اثر کردن اقدامات تحمیلی نظامیان سکولار است. گفته می شود که در گذشته که پوشیدن روسری و چادر توسط نظامیان سکولار در ترکیه ممنوع شده بود زنان ترک با گذاشتن موی مصنوعی موهای خود را می پوشاندند و اکنون با روی کار آمدن حکومت مذهبی این قانون لغو شده است. آری سکولاریسم نظامی آنطرف سکه حکومت مذهبی در ایران است و آنچه که در ایران ممنوع بوده است در ترکیه تحمیل شده است و آنچه که در ترکیه ممنوع بوده است در ایران تحمیل شده است.
سکولاریسمی که در ترکیه با زور سرنیزه نظامیان به مردم تحمیل شد مانند هر تحمیل دیگری نتیجه معکوس ببار آورده است و موجب رشد مذهب شده است. مطلب زیر برای اولین بار در روزنامه ال امت توسط دکتر احمد شفت در شهر مونترال کانادا و در سال 1985 چاپ شده است که بطور مختصر به سکولاریسم نظامی در ترکیه می پردازد.
اولین پیروزی سکولاریسم در جهان اسلام با روی کار آمدن مصطفی کمال آتاتورک در کشور ترکیه متحقق شد. آتاتورک کار خود را با تحت کنترل در آوردن مذهب و آموزش مذهب در مدارس آغاز کرد. او در سال 1924 به ارتش و غیر نظامیان دستور داد تا بجای کلاه ترکی به نام فز، کلاه اروپایی بر سر بگذارند و مدتی بعد با تصویب یک قانون، استفاده از کلاه ترکی فز را ممنوع و استفاده از کلاه اروپایی را اجباری کرد. در فوریه سال 1926 قانون شریعت اسلامی را از قوانین ترکیه حذف کردند و آن را با یک کپی از قانون سوئیس جایگزین کردند. در آوریل سال 1928 دین اسلام به عنوان دین رسمی کشور از قانون اساسی ترکیه حذف شد و آموزش اسلام در مدارس ممنوع شد و الفبای عربی که تا آن زمان زبان ترکی با آن نوشته می شد با الفبای لاتین جایگزین شد. همچنین تلاش شد تا اسامی عربی و فارسی از زبان ترکی حذف شوند. در سال 1935 که تا آن زمان روز جمعه روز تعطیل رسمی بود با روز یکشنبه جایگزین شد. القاب ترکی مانند پاشا حذف شدند و مانند کشورهای اروپایی اسامی فامیلی جایگزین آنها شدند و مصطفی کمال پاشا به مصطفی کمال آتاتورک تبدیل شد. بعد از مرگ آتاتورک جانشینان او در حالیکه راه او را در تحمیل خواست های او به مردم ترکیه دنبال کردند اما برای سنت های دیگر اروپا مانند دمکراسی و آزادی بیان هیچ ارزشی قائل نبودند. آتاتورک به معنی واقعی کلمه یک دیکتاتور بود و جانشینان او نیز با سیستم تک حزبی کشور را اداره می کردند و مخالفین بشدت سرکوب می شدند و دلیل این کار خود را عدم آمادگی جامعه ترکیه برای پذیرش دمکراسی اعلام می کردند. کمالیسم، نتیجه یک مریضی بود که جامعه ترکیه از آغاز قرن از آن رنج می برد. در نتیجه شکست نظامی و دلایل دیگر، جامعه ترکیه اعتماد به نفس خود را از دست داده بود و کمالیست ها در یک چنین شرایطی تلاش کردند تا رابطه ترکیه با ریشه اش را که از آن شرمنده بود قطع کنند اما این تلاش بی نتیجه بود. اگر یک ژورنالیست یا یک روشنفکر از آتاتورک انتقاد می کرد حداقل به 15 سال زندان محکوم می شد و اگر یک استاد دانشگاه زن و یا یک دانشجو روسری بپوشد او را از دانشگاه بیرون می انداختند (باید توجه داشت که این مطلب در سال 1985 نوشته شده است و اکنون که اسلامگرایان به تدریج به قدرت بازگشته اند شرایط تا حدودی تغییر کرده است)
از جمله، در سال 1960، ارتش به دلیل آنچه که بی کفایتی دولت غیرنظامی وقت می دانست، دست به کودتا زد و در سال 1980 نیز، برای خاتمه دادن به بحران ناشی از درگیری ملیگرایان و چیگرایان افراطی، دولت را سرنگون کرد و اداره کشور را در دست گرفت.
در هر دو مورد، ارتش پس از کوتاه مدتی، زمام امور را به دولت های غیرنظامی سپرد هرچند همواره نفوذ خود در صحنه سیاسی را حفظ کرده و از آن برای تامین نظرات خود بهره برده است.
در سال 1997، ارتش ترکیه با ارسال یادداشتی برای نجم الدین اربکان، نخست وزیر و رهبر حزب اسلامگرای رفاه، دولت را به گرایش های دینی در امور سیاسی متهم کرد و خواستار استعفای نخست وزیر شد و آقای اربکان نیز به این خواست نظامیان گردن نهاد. همین چندی پیش بود که پلیس ترکیه چندین نفر از جمله دو تن از فرماندهان عالیرتبه بازنشسته ارتش را به ظن دست داشتن در توطئه کودتای نظامی علیه دولت این کشور بازداشت کرده است. با اعلام بازداشت شماری از مخالفان دولت ترکیه، روز چهارشنبه، 2 ژوئیه (12 تیرماه)، فرمانده نیروی زمینی این کشور، که پس از فرمانده ستاد مشترک ارتش عالیرتبه ترین مقام نظامی ترکیه محسوب می شود، از مردم خواست تا آرامش خود را حفظ کنند.
روز سه شنبه گزارش شد که پلیس ترکیه در پی تحقیقاتی طولانی، دو ژنرال بازنشسته ارتش و بیست و یک نفر دیگر را به ظن توطئه برای سرنگونی دولت غیرنظامی این کشور بازداشت کرده است. دو ژنرال بازداشت شده بارها دولت رجب طیب اردوغان، نخست وزیر را به تلاش برای وارد ساختن دین به سیاست و نابود کردن نظام سیاسی سکولار در این کشور متهم کرده و به شدت مورد انتقاد قرار داده بودند. در ترکیه، برخلاف کشورهایی مانند لهستان، آرژانتین و شیلی، رهبران کودتای نظامی تاکنون مجبور نشدهاند در باره عملکردشان توضیح دهند "یالچین ارگوندوگان" هنوز وضعیت ۲۸ سال پیشش در پاسگاه پلیس ازمیر را به وضوح به خاطر می آورد.
او می گوید: "آنها مرا چشم بسته داخل یک لاستیک بزرگ اتومبیل چپاندند، لاستیک را در یک کیسه کردند و یک موش و یک گربه را در آن ول کردند. برای ساعتها آنها دور و بر بدنم دنبال هم می دویدند. یکبار دیگر هم به من گفتند که مرا از پنجره طبقه بالا بیرون می اندازند و واقعا کیسه را از ارتفاع چند پله پایین انداختند." "جرم" یالچین، اعتراض به پیش نویس قانون اساسی بود که فرماندهان نظامی پس از کودتا تهیه کرده بودند. او در آن زمان رهبر یک اتحادیه چپ گرا و یکی از ۶۰۰ هزار نفری بود که پس از کودتا دستگیر شدند و بسیاری از آن ها مورد شکنجه های خشن و غیر قابل بازگو قرار گرفتند. پس از کودتا ۳۰ هزار نفر تبعید و ۵۰ نفر هم به دار آویخته شدند. این قانون اساسی نظامی هنوز در ترکیه در حال اجراست و با انتقادات فراوانی در داخل و خارج از کشور مواجه است.( این است ماهیت سکولاریسم ترکی) نتیجه دهها سال حکومت سکولار نظامی این است که حزب مذهبی 'عدالت و توسعه' با کسب حدود نيمی از آراء برای دومین بار در انتخابات ترکيه پيروز شد. نخست وزير ترکيه اين نتيجه را پيروزی ای برای دموکراسی در کشورش دانست. رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه در جمع طرفدارانش در آنکارا گفت در ۵۲ سال اخير اين بار نخست است که حزبی توانسته تعداد آرای خود را افزايش دهد. حزب اسلامگرای آقای اردوغان ۳۴۱ کرسی از ۵۵۰ کرسی پارلمان را به خود اختصاص داده است
آری سکولاریسم نظامی ترکیه که با شکنجه و زندان و اعدام به جامعه مسلمان تر کیه تحمیل شد تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر هویت واقعی ترکها بود تا با اروپایی خواندن خود احساس حقارت خود را بپوشانند. بیش از نود درصد خاک ترکیه در قاره آسیا قرار دارد و مردم ترک از نزاد مغول هستند اما آنها تلاش می کنند تا خود را به اروپا بچسبانند اما اروپا که مرتبأ بهانه می آورد حاضر به پذیرش این وصله ناجور نیست و به همین دلیل است که دولت کنونی ترکیه ضمن نزدیکی به حکومت اسلامی ایران برای اروپا ناز می کند! اما جالب است که مارکسیست های روحیه باخته که دیگر کعبه هایی مانند شوروی و کوبا و چین برایشان رنگی ندارد از دولت دیکتاتوری نظامی ترکیه به عنوان یک دولت سکولار نام می برند و بخصوص بهرام رحمانی در این مورد معمولأ رگ تعصب ترکی اش بالا می آید و هر گاه که می خواهد مذهب را نقد کند با تعریف و تمجید از سکولاریسم ترکی مترقی بودن نژاد ترک را به رخ می کشد غافل از اینکه آذریهای ایران و ترکهای ترکیه از یک نژاد نیستند. چند سال پیش که برای شرکت در کنگره حزب حکک به سوئد رفته بودم آقای بهرام رحمانی در یک گردهمایی، طبق معمول به ستایش از سکولاریسم فاشیستی ترکیه پرداخت که من با اعتراض به او، سکولاریسم ترکی را آنطرف حکومت تئوکراتیک مذهبی در ایران نامیدم و براستی اینان دو روی یک سکه هستند. البته همانطور که سکولاریسم تحمیلی در شوروی سابق و به موزه تبدیل کردن کلیساها باعث رشد مذهب شد سکولاریسم نظامی در ترکیه نیز باعث رشد مذهب شده است و بعد از گذشت دهها سال حاکمیت نظامیان سکولاریست در ترکیه، اکنون با رأی مردم حکومت مذهبی به قدرت بازگشته است و جامعه ترکیه بتریج در حال احیاء مذهب اسلام و بی اثر کردن اقدامات تحمیلی نظامیان سکولار است. گفته می شود که در گذشته که پوشیدن روسری و چادر توسط نظامیان سکولار در ترکیه ممنوع شده بود زنان ترک با گذاشتن موی مصنوعی موهای خود را می پوشاندند و اکنون با روی کار آمدن حکومت مذهبی این قانون لغو شده است. آری سکولاریسم نظامی آنطرف سکه حکومت مذهبی در ایران است و آنچه که در ایران ممنوع بوده است در ترکیه تحمیل شده است و آنچه که در ترکیه ممنوع بوده است در ایران تحمیل شده است.