وضعيت کارگران خارجی در کردستان عراق شرم آور است
مقدمه از نادر احمدی: ( در جامعه فئودالی با فرهنگ عهد بوق در کردستان عراق نه تنها با زنان کارگر خارجی بلکه با زنان کرد نیز مانند برده ها رفتار می شود!! آیا به یاد دارید که دسته جات مافیایی پیرو مذهب مارکسیسم در ایران و سراسر جهان که در جریان یاغیگری های کرد های تجزیه طلب، از کردها، موجوداتی مظلوم و تحت ستم ترسیم می کردند؟! اما واقعیت این است که ماهیت انسانها را منافع آنها تعیین می کند و با تغییر شرایط منافع و ماهیت انسانها نیز تغییر می کند و کرد به اصطلاح مظلوم تحت حاکمیت صدام حسین، با کسب خودمختاری، اکنون خود به بدتر از صدام تبدیل شده است و با زنان سیه روز فیلیپینی مانند برده ها رفتار می کند. رفتار کردها با زنان فیلیپینی دقیقآ مشابه رفتاری است که عربها با این زنان می کنند و براستی شرم آور است! من کردهای به اصطلاح مظلوم را به خوبی می شناسم و برای نمونه و شناخت بهتر انان، به جنگ قدرت دو گروه مافیایی حزبک دمکرات ایران و گروهک کومله در ایران و جنگ قدرت دوگروه مافیایی " اتحادیه میهنی" و "حزبک دمکرات" در کردستان عراق اشاره می کنم که برای سالها همدیگر را به قتل می رسانندند و شما تصور کنید که این قوم گرسنه در تمام تاریخ خویش تحت تسلط دیگران بوده است اکنون که شرایط تا حودوی به نفع آنان تغییر کرده است با زنان فقیر و محروم خارجی از اتيوپی، اندونزی، فيليپين، بنگلادش و سومالی در کردستان عراق که برای کسب نان بخور و نمیری به آنجا رفته اند چه رفتاری می کند و جالب اینجاست که همه گروهکای ایرانی که روزی در کردستان عراق لانه کرده بودند، از ترس اینکه مبادا با انتقاد از کردهها موقعیت خودشان تضعیف شود در این مورد سکوت مرگ کرده اند؟!).
وضعيت کارگران خارجی در کردستان عراق شرم آور است
نوشته: مايکل کمبر- نيويورک تايمز*
ترجمه: فرح طاهري- برگرفته از تارنمای شهروند
دستان زن ريز نقش فيليپينی می لرزيد. او از ترس گير افتادن، پنهان شده بود. او و يکی از دوستانش، شش ماه پيش به عنوان کارگر خارجی به ناحيه خودمختار کردستان عراق آمده اند. حالا آنها نگرانند که گرفتار شوند و مجبورشان کنند به اربيل برگردند؛ جايی که برای يک ماه در خانه ای زندانی بودند و بايستی مجانی کار می کردند، زيرا پاسپورت و تلفن دستی و بليت هواپيمايشان را از آنها گرفته بودند. اين دو با التماس از آنها که اسيرشان کرده بودند، خواسته بودند تا بگذارند به کليسا بروند و از آنجا با ساير کارگران فيليپينی تماس گرفته بودند تا ترتيب فرار آنها را بدهند.
هزاران کارگر خارجی ظرف سه سال گذشته به منطقه ی کردنشين شمال عراق، که حالا برای جذب کارگر خارجی به بزرگترين منطقه در خاورميانه تبديل شده، آمده اند. آنها از اتيوپی، اندونزی، فيليپين، بنگلادش و سومالی آمده اند تا با رشد اقتصادی کردستان به تغيير شکل جامعه ی کردها کمک کنند.
ظرف دو هفته با همه ی اين کارگران مصاحبه شد و تقريبا تمامی آنها گفتند که توسط کارگزاران مهاجرتی که ترتيب سفر آنها را داده اند، فريب خورده اند. بعضی از آنها، که قادر به برقراری ارتباط نبودند، حتی نمی دانستند در چه کشوری هستند. به محض ورود، پاسپورت های آنان توسط آژانس های کاريابی توقيف شده بود و آنها قادر به بازگشت به وطنشان نيستند.
بعضی هاشان از اينکه به اينجا آمده اند، راضی اند، اما حق الزحمه ی آژانس های کاريابی آنچنان زياد است که اغلب بيش از دستمزد دو سال کار آنها ميشود. برای اينکه حق الزحمه ی اين آژانس ها را بپردازند، بسياری از اين کارگران، وام هايی با بهره های بالا گرفته اند در حالی که حقوق آنها معادل بهره ی اين وام هاست. آنها می گويند در اين صورت انگار که ما داريم مجانی کار می کنيم.
مادامی که جنگ در جنوب عراق ادامه دارد، اينجا در شمال، کيلومترها پروژه های خانه سازی شروع شده و دستمزد برای کردها از سال 2003 هفت برابر شده است. ميلياردها دلار سرمايه گذاری از ترکيه و آمريکا به اينجا سرازير شده و استخراج مقادير زيادی نفت تازه آغاز شده است.
برای کردها ـ که خودشان نسل ها کارگر خارجی در اروپا بودند ـ آوردن کارگر خارجی از آسيا و آفريقا به وضعيت موجودشان مربوط می شود. تعداد کمی از کردها حاضرند در مشاغلی با حقوق های پايين کار کنند و بسياری از کردها هم به دليل دشمنی ديرينه رغبتی به استخدام اعراب محلی ندارند.
زنان خارجی با وضعيت ديگری هم روبرو هستند. همانگونه که بعضی ثروتمندان حوزه ی خليج فارس بعضی از روش های زندگی اروپايی را پيشه کرده اند، کردهای سنتی نيز چنين کرده اند: افراد ثروتمند و قدرتمند مايلندکه زنان خدمتکار غير مسلمان به طور شبانه روزی داشته باشند تا برايشان مشروبات الکلی سرو کنند و مردان اينگونه خانواده ها مايلند روابط جنسی خارج از ازدواج داشته باشند که اين هر دو برای زنان کرد ممنوع است.
برای وارد کردن چنين کارگرانی، شبکه های دست اندرکار به سوی کشورهای فقير می روند. برای 150 رفتگر بنگلادشی که خيابانهای کردستان را تميز می کنند، سفر به اين سرزمين از آژانس مسافرتی ميکس واقع در شماره 5 خيابان بونانی داکای بنگلادش آغاز شده است.
....
يک واسطه که صدها زن نوجوان و جوان حدود بيست ساله ی آسيايی و آفريقايی را به اينجا آورده است و تاکيد داشت ناشناس بماند، گفت که بعضی ها از اينکه از آنها تقاضای سکس شده شکايت دارند. اين خانم واسطه گفت، يکی از مشتريان من از يک زن جوان و زيبای اتيوپيايی خوشش آمد و به من پيشنهاد داد که برای او پول بيشتری خواهد داد. او با آن زن چندين ماه غيبش زد، و خيلی غيرمنتظره آن زن را با هزينه خودش به وطنش برگرداند. من مشکوکم که آن زن حامله بوده باشد.
يک زن فيليپينی که از ترس کارفرما خود را تنها با نام کوچک کيکای معرفی کرد، گفت که او و يک زن جوان ديگر تصور ميکردند برای کار در يک رستوران برای ماهی 600 دلار به کردستان که جايی ست نزديک يونان، می روند. او گفت: در فيليپين به ما گفتند قرارداد در دوبی بسته می شود، در دوبی مامور آژانس گفت، قرارداد در فرودگاه است. در فرودگاه چمدان های ما را قاپيدند و زير دستگاه گذاشتند و سر ما داد زدند که برويد، برويد قراردادتان در کردستان است. ما قاطی کرده بوديم و نميدانستيم بايد چه بکنيم.
کيکای گفت، در سليمانيه يک مامور از آژانس کاريابی "قدم خير" ما را در فرودگاه ملاقات کرد. او اسلحه داشت و با ماموران اداره مهاجرت و پليس دوست بود. آنها پاسپورت های ما را گرفتند و ما را به خانه ای بردند. ما بسيار ترسيده بوديم و نميدانستيم آنها چه می گويند. سپس زنی با قراردادی آمد که نشان ميداد در ازای کار در هتل ماهی 200 دلار به ما می دهند.
اگر آنها بخواهند آنجا را ترک کنند بايد 2000 دلار برای پس گرفتن پاسپورتهايشان بپردازند. گرسنه و سرمازده، در حالی که در سرمای زمستان آنجا تنها يک تی شرت به تن داشتند، قرارداد را امضا کردند. مثل همتاهای بنگلادشی شان، کيکای ميگويد، حقوق او معادل بهره ی وامی ست که برای آمدن به آنجا گرفته و به آژانس پرداخت کرده؛ جايی که وقتی فهميده بخشی از عراق است، شگفت زده شده است.
آژانس کاريابی قدم خير اين ادعا را که کارگران خارجی نسبت به جايی که می آمدند و شرايط آن ذهنيتی نداشته اند، رد ميکند، اما چندين قرارداد ديگر آنها نشان می دهد
وضعيت کارگران خارجی در کردستان عراق شرم آور است
نوشته: مايکل کمبر- نيويورک تايمز*
ترجمه: فرح طاهري- برگرفته از تارنمای شهروند
دستان زن ريز نقش فيليپينی می لرزيد. او از ترس گير افتادن، پنهان شده بود. او و يکی از دوستانش، شش ماه پيش به عنوان کارگر خارجی به ناحيه خودمختار کردستان عراق آمده اند. حالا آنها نگرانند که گرفتار شوند و مجبورشان کنند به اربيل برگردند؛ جايی که برای يک ماه در خانه ای زندانی بودند و بايستی مجانی کار می کردند، زيرا پاسپورت و تلفن دستی و بليت هواپيمايشان را از آنها گرفته بودند. اين دو با التماس از آنها که اسيرشان کرده بودند، خواسته بودند تا بگذارند به کليسا بروند و از آنجا با ساير کارگران فيليپينی تماس گرفته بودند تا ترتيب فرار آنها را بدهند.
هزاران کارگر خارجی ظرف سه سال گذشته به منطقه ی کردنشين شمال عراق، که حالا برای جذب کارگر خارجی به بزرگترين منطقه در خاورميانه تبديل شده، آمده اند. آنها از اتيوپی، اندونزی، فيليپين، بنگلادش و سومالی آمده اند تا با رشد اقتصادی کردستان به تغيير شکل جامعه ی کردها کمک کنند.
ظرف دو هفته با همه ی اين کارگران مصاحبه شد و تقريبا تمامی آنها گفتند که توسط کارگزاران مهاجرتی که ترتيب سفر آنها را داده اند، فريب خورده اند. بعضی از آنها، که قادر به برقراری ارتباط نبودند، حتی نمی دانستند در چه کشوری هستند. به محض ورود، پاسپورت های آنان توسط آژانس های کاريابی توقيف شده بود و آنها قادر به بازگشت به وطنشان نيستند.
بعضی هاشان از اينکه به اينجا آمده اند، راضی اند، اما حق الزحمه ی آژانس های کاريابی آنچنان زياد است که اغلب بيش از دستمزد دو سال کار آنها ميشود. برای اينکه حق الزحمه ی اين آژانس ها را بپردازند، بسياری از اين کارگران، وام هايی با بهره های بالا گرفته اند در حالی که حقوق آنها معادل بهره ی اين وام هاست. آنها می گويند در اين صورت انگار که ما داريم مجانی کار می کنيم.
مادامی که جنگ در جنوب عراق ادامه دارد، اينجا در شمال، کيلومترها پروژه های خانه سازی شروع شده و دستمزد برای کردها از سال 2003 هفت برابر شده است. ميلياردها دلار سرمايه گذاری از ترکيه و آمريکا به اينجا سرازير شده و استخراج مقادير زيادی نفت تازه آغاز شده است.
برای کردها ـ که خودشان نسل ها کارگر خارجی در اروپا بودند ـ آوردن کارگر خارجی از آسيا و آفريقا به وضعيت موجودشان مربوط می شود. تعداد کمی از کردها حاضرند در مشاغلی با حقوق های پايين کار کنند و بسياری از کردها هم به دليل دشمنی ديرينه رغبتی به استخدام اعراب محلی ندارند.
زنان خارجی با وضعيت ديگری هم روبرو هستند. همانگونه که بعضی ثروتمندان حوزه ی خليج فارس بعضی از روش های زندگی اروپايی را پيشه کرده اند، کردهای سنتی نيز چنين کرده اند: افراد ثروتمند و قدرتمند مايلندکه زنان خدمتکار غير مسلمان به طور شبانه روزی داشته باشند تا برايشان مشروبات الکلی سرو کنند و مردان اينگونه خانواده ها مايلند روابط جنسی خارج از ازدواج داشته باشند که اين هر دو برای زنان کرد ممنوع است.
برای وارد کردن چنين کارگرانی، شبکه های دست اندرکار به سوی کشورهای فقير می روند. برای 150 رفتگر بنگلادشی که خيابانهای کردستان را تميز می کنند، سفر به اين سرزمين از آژانس مسافرتی ميکس واقع در شماره 5 خيابان بونانی داکای بنگلادش آغاز شده است.
....
يک واسطه که صدها زن نوجوان و جوان حدود بيست ساله ی آسيايی و آفريقايی را به اينجا آورده است و تاکيد داشت ناشناس بماند، گفت که بعضی ها از اينکه از آنها تقاضای سکس شده شکايت دارند. اين خانم واسطه گفت، يکی از مشتريان من از يک زن جوان و زيبای اتيوپيايی خوشش آمد و به من پيشنهاد داد که برای او پول بيشتری خواهد داد. او با آن زن چندين ماه غيبش زد، و خيلی غيرمنتظره آن زن را با هزينه خودش به وطنش برگرداند. من مشکوکم که آن زن حامله بوده باشد.
يک زن فيليپينی که از ترس کارفرما خود را تنها با نام کوچک کيکای معرفی کرد، گفت که او و يک زن جوان ديگر تصور ميکردند برای کار در يک رستوران برای ماهی 600 دلار به کردستان که جايی ست نزديک يونان، می روند. او گفت: در فيليپين به ما گفتند قرارداد در دوبی بسته می شود، در دوبی مامور آژانس گفت، قرارداد در فرودگاه است. در فرودگاه چمدان های ما را قاپيدند و زير دستگاه گذاشتند و سر ما داد زدند که برويد، برويد قراردادتان در کردستان است. ما قاطی کرده بوديم و نميدانستيم بايد چه بکنيم.
کيکای گفت، در سليمانيه يک مامور از آژانس کاريابی "قدم خير" ما را در فرودگاه ملاقات کرد. او اسلحه داشت و با ماموران اداره مهاجرت و پليس دوست بود. آنها پاسپورت های ما را گرفتند و ما را به خانه ای بردند. ما بسيار ترسيده بوديم و نميدانستيم آنها چه می گويند. سپس زنی با قراردادی آمد که نشان ميداد در ازای کار در هتل ماهی 200 دلار به ما می دهند.
اگر آنها بخواهند آنجا را ترک کنند بايد 2000 دلار برای پس گرفتن پاسپورتهايشان بپردازند. گرسنه و سرمازده، در حالی که در سرمای زمستان آنجا تنها يک تی شرت به تن داشتند، قرارداد را امضا کردند. مثل همتاهای بنگلادشی شان، کيکای ميگويد، حقوق او معادل بهره ی وامی ست که برای آمدن به آنجا گرفته و به آژانس پرداخت کرده؛ جايی که وقتی فهميده بخشی از عراق است، شگفت زده شده است.
آژانس کاريابی قدم خير اين ادعا را که کارگران خارجی نسبت به جايی که می آمدند و شرايط آن ذهنيتی نداشته اند، رد ميکند، اما چندين قرارداد ديگر آنها نشان می دهد