عواقب پیروزی حزب چپ نمای سیریزا در یونان
سمیه خواجوندیپژوهشگر علوم انسانی
7 مهٔ 2015 - 17 اردیبهشت 1394
مقدمه از نادر احمدی: سرانجام انتظارها به سر رسید و حباب چپ به اصطلاح رادیکال در کشور یونان ترکید و مشخص شد که وعده های حزب سیریزا نیز مانند دیگر احزاب برادر سوسیال دمکرات یک وعده انتخاباتی برای فریب مردم و رسیدن به قدرت و حکومت بیش نبوده است و این داستان هر چند سال یکبار در تمام کشورهای اروپایی و امریکایی و در دیگر کشورهای جهان تکرار می شود و یک مافیای سیاسی می رود و جای خود را به یک مافیای سیاسی دیگر می دهد! روی کار آمدن حزب سیریزا در یونان این شبهه را ایجاد کرده بود که گویا بعد از روی کار آمدن حزب سیریزا یونان می رود تا ضمن خروج از اتحادیه اروپا دیگر کشورهای اروپایی مانند اسپانیا و ایتالیا را تشویق کند تا آنان نیز راه مشابهی را بپیمایند و اتحادیه اروپا از هم بپاشد! و بخصوص قرار شد تا این حزب به سیاست ریاضت اقتصادی برای بازپرداخت مبالغ هنگفت چند صد میلیلرد دلاری قروض این کشور به اتحادیه اروپا را در راستای منافع مردم یونان حل کند اما همانطور که بدرستی انتظار می رفت حزب سیریزا ثابت کرد که: هر نوع دولت و تشکل سیاسی یک مافیای قدرت و غارت است و این حزب که از همان ابتدا برای تشکیل دولت و به قدرت رسیدن با یک حزب راست افراطی اعتلاف کرد نشان داد که وعده های انتخاباتی او نیز مانند دیگر احزاب یک فریب انتخاباتی برای رسیدن به قدرت بیش نبوده است. مطلب بسیار جالب زیر این حقیقت را ثابت می کند.
ارزیابی چپگرایان از پیروزی سیریزا
سیاست رسمی در یونان با چالش جدی روبهرو است و فضای بیاعتمادی نسبت به سیاستمداران فراگیر شده است. در انتخابات ۲۵ ژانویه ۲۰۱۵ چپ نهادینه و رسمی پاسوک که پیش از این بر یونان حکومت کرده بود تنها ۵ درصد آرا را از آن خود کرد که برایش ضربه بزرگی بود. سیریزا نیز تنها ۳۶ درصد از آرا را به دست آورد. برخلاف آنچه رسانهها اعلام میکنند، پیروزی سیریزا به اتفاق آرا نبوده است.
سی و شش درصد از واجدین شرایط در این انتخابات شرکت نکردند، یعنی رقمی معادل با آراء سیریزا. شرکت نکردن سی و شش درصد واجدین رأی در انتخابات، آن هم در کشوری که رأی دادن اجباری است و شرکت نکردن در انتخابات میتواند برای دریافتِ مدارکِ اداری (مانند پاسپورت و گواهینامه) مشکل ایجاد کند، معنادار و قابل تأمل است.
رویکرد انتقادی شهروندان یونانی به این انتخابات در رسانهها انعکاسی نیافت و در عوض رسانهها مدام مشارکت گسترده یونانیها و شعار "امید بزرگ" را تکرار کردند. برای نمونه سیاستمداران فرانسوی از چپ افراطی تا راست افراطی در شبکههای تلویزیونی حاضر شدند و پیروزی سیریزا را دلیل درستی تئوری قدیمیشان یعنی "انقلاب شهروندی از طریق صندوق رأی" دانستند.
اما فضای حاکم بر یونان پیش از انتخابات ژانویه چگونه بود؟ سیاستمداران موفق نشده بودند جلوی خشم مردم یونان را بگیرند، اعتصابات همهگیر شده، جنبشهای ضد پلیسی، ضد مأموران اجرایی و ضد فاشیستی قدرت گرفته و جنبشهای مردمی و خودگردان در جامعه افزایشی چشمگیر یافته بود. این روند سیاستمداران و صاحبان قدرت را به هراس افکنده بود. برای محدود کردن قیامهای هر روزه در خیابانها، رهبران سیاسی از یکسال پیش مصمم شدند تا شرایط را برای به قدرت رسیدن سیریزا مهیا کنند.
آنها باید از میان سه امکان: پیروزی احتمالی حزب چپِ سیریزا، گسترش انقلابِ اجتماعی یا مسیر خطرناک کودتای نظامی یکی را انتخاب میکردند.
سیریزا نیز از مدتها پیش رایزنی با حزبهای سیاسی مختلف در یونان را آغاز کرده بود و برخلاف آنچه همه جا گفته میشود، سیریزا هیچ موضعگیری ضدسرمایهدارانهای نداشت. اگر بخواهیم مقایسهای میان فرانسه و یونان انجام دهیم، سیریزا همچون ائتلافِ نامتجانسی از چپِهای متمایل به راست در فرانسه است. سیریزا پس از خوشامدگوییهای رهبران اقتصادی و سیاسی اروپا با تفکیک کردن گرایش و جهت خود از سایر چپهای یونان و مهارکردنِ مواضعِ چپ خود، به این رهبران تضمین داد که سربه راه باشد. در نهایت، سیریزا افراد محافظهکار و متمایل به راست را به عنوان نامزد معرفی کرد.
بعد از انتخابات نیز سیریزا با عقدِ پیمان با حزب دستراستی "یونانیهای مستقل" (حزبی که به تمایلات نژادپرستانه، سلطنتطلبانه و ضدمهاجر شُهره است و به دنبال نزدیکی به کلیسای ارتدوکس است) نشان داد که قواعد بازی قدرت را به خوبی میشناسد. چنین پیوندی بین این گفتمانِ چپ و ناسیونالیسم باعث شد تا حتی ماری لوپن (حزب راست افراطی در فرانسه) با حزب سیریزا ابراز نزدیکی کند. سیریزا از همان آغاز نشان داد از سردرگمیهای سیاسی که کل اروپا به آن دچار است مستثنا نیست و همان راهی را در پیش گرفته است که سایر احزاب چپ در اروپا رفته اند.
سخنرانیهای تهاجمی آغازینِ سیریزا و برنامههای پرشور و حرارتش بهتدریج کمرنگ شد. آلکسیس سیپراس Alexis Tsipas که پیشترها احزاب چپ رسمی در اروپا با ترشرویی پذیرایاش میشدند، حال به عزیزکرده این احزاب تبدیل شده است. چون او به سیاستی نئوکینزی بسنده کرد که از سیاستهای احزابِ چپِ گذشته در یونان بسیار دور بود. بنابراین در یونان دیگر نه مسئله بیرون آمدن از اتحادیه اروپا مطرح است و نه حذفِ وامها. سیپراس نیز حاضر به مذاکره بر سر راهحلی "متقابل و قابلقبول" است و این راه چیزی جز زمانبندی دوباره برای پرداخت قرضها نیست.
همه چیز از این پس در یونان در گرو این راه حلِ "متقابل" است و بنابراین سیاستبازی معقولی در پیش گرفته خواهد شد. برای نمونه به چند مورد از برنامههای انتخاباتی سیریزا اشاره میکنیم:
یکی از اصلیترین وعدههای مطرحشده در برنامه سیریزا تغییر سطح حداقل دستمزد بود که پس از به قدرت رسیدن اجرای این برنامه به بعد از مشورت با "شرکای اجتماعی و نهادهای اروپایی و بین المللی" موکول شد. به بیان دیگر، این بانکها هستند که تصمیم خواهند گرفت دستمزدها در یونان بالا برود یا نرود. در ضمن سیریزا، با الگوبرداری از آلمان، خواهان افزایش سن بازنشستگی به ۶۷ سالگی شده است. به این ترتیب از این پس در یونان تنها کسانی که به مدت دستکم ۴۰ سال کار کرده اند قادر به دریافت مزایای بازنشستگی در ۶۲ سالگی خواهند بود و حقوق بازنشستگی نیز برای کسانی که پیش از موعد بازنشسته شوند به شدت کاهش مییابد.
درباره مفاد قانون اجتماعی که دولتِ قبلی به مردم تحمیل کرده بود و موجب اخراجهای گسترده قانونی، افزایش طول کار هفتگی و پرداخت نشدن ساعات کار اضافی شده بود دولت سیریزا این قوانین را "بهتدریج و بر اساس قانون" بررسی خواهد کرد.
در بخش خصوصی نیز سیریزا متعهد شده تا "طرحِ خصوصیسازیهایی را که تکمیل شده است لغو نکند"، "در مواردی که فرآیند مناقصه آغاز شده باشد، حکومت به این فرآیند مطابق با قانون احترام خواهد گذاشت" و "خصوصیسازی¬هایی که تاکنون تکمیل نشدهاند، باید به نحوی تغییر کنند که به شرایط بهتر و درآمد بیشتری دست یابند و رقابتپذیری را تشویق کنند".
رویکردی که سیریزا در پیشگرفته است بسیاری از چپگرایان یونانی را برآشفته است. مانولیس گِلِزوس، نمایندۀ سیریزا در بروکسل، در همان ماه نخست روی کار آمدن سیریزا گفت: "یک ماه سپری شده و هیچ چیز صورت نگرفته. شخصاً از مردم یونان پوزش میخواهم، چرا که من هم به این توهم دامن زدم که سیریزا به وعده هایش عمل خواهد کرد". در عوض همین عملکرد سیریزا با واکنشهای مثبت رهبران اروپایی مواجه شده است. برخی از فعالان چپ نیز نگران این وضعیت هستند.
ژان ـ مارک سیلوستر، از فعالان چپ در فرانسه، در عینحال که از پیروزی سیریزا ابراز خوشحالی کرده اما از دغدغهاش که ناکامی برنامه سیریزا است سخن گفته است. او گفته است که شکست سیریزا در اجرای برنامه "ضد ریاضتی" به همه چپها نشان خواهد داد که راهحل دیگری جز بهکارگیری ضوابط ریاضتی ممکن نیست و سیریزا مطلقاً از کادر سرمایهداری خارج نخواهد شد. به زودی آشکار خواهد شد عملیکردن این برنامه ناممکن است و سیریزا به نقشِ کوچکِ همصحبتی با جامعهبینالمللی، برای معامله کردن و زمانبندی دوباره قروضِ تحمیل شده بر یونان، اکتفا خواهد کرد. او اینطور به سخنانش پایان داد که این آنچیزی است که به بیاعتبار کردن گفتمانهای آلترناتیو چپ کمک خواهد کرد.
با گذشت زمان اقدامات حزب تازه سرکارآمده سیریزا هم صراحت بیشتری به خود گرفتهاست. دوشنبه ۲۷ آوریل خبرگزاریها خبر دادند که سیپراس نخست وزیر یونان یانیس وَروفاکیس (Yanis Varoufakis) وزیر دارایی را، که با سیاستهای ریاضتی مخالفتهایی کرده بود از هیئت مذاکرهکننده کنار گذاشت. سخنان وَروفاکیس به مذاقِ متحدان اروپایی سیریزا خوش نمیآمد و آنها از بیرون رفتنش از هیأت مذاکرهکننده گان استقبال کردند.
از این پس اُکلیدس ساکلوتوس (Euclides Tsakalotos) استاد اقتصاد با گرایش محافظهکارانه مسئول مذاکره با اتحادیه اروپا خواهد بود. سیپراس درباره این تغییر میگوید: "حال که داریم به مرحله نهایی میرسیم ، به سازماندهی دوباره گروهمان احتیاج داریم تا بتوانیم کنترل و کارآمدی کامل داشته باشیم" اما سیپراس نمیگوید میخواهد بر چه چیزی کنترل کامل داشته باشد و منظورش کارآمدی در چیست؟
پس از شکست و ناکامی سیریزا رهبران سیاسی در رسانهها تلاش خواهند کرد تمام جنبشهای ضد سرمایهداری را بیاعتبار جلوه دهند، همان رهبران سیاسی و رسانههایی که پیروزی سیریزا را پیروزی چپِ "رادیکال"، " انقلابی" و "ضد سرمایهداری" مینامیدند. صفتهایی که در مورد سیریزا صدق نمیکند.
مسئله مهمی که مسکوت میماند این است که اکنون دیگر برنامههای احزاب رسمی و شناختهشده، از راست تا چپ، از میانهرو تا افراطی یا آمیزهای از این گرایشها دیگر در زندگی واقعی و روزمره پاسخگوی نیازها و نگرانیهای اکثریت مردم نیست و پیروزیهای پر سر و صدای انتخاباتی خیلی زود از اعتبار میافتند.
نگرانی آنست که مرحله بعدی در یونان پلیسیتر کردن جامعه و فضاهای اجتماعی و سیاسی باشد. نگرانی از اینکه مبادا در بازی سیاستمداران، جامعه یونان به جای آزادی بیشتر آبستنِ سرکوب شدیدتر و خشنترِ جنبشهای اجتماعی باشد.
منبع:
http://www.bbc.co.uk/persian/blogs/2015/05/150505_l44_nazeran_greece_election_left