شورش محرومان از پاریس و لندن تا استکهلم
دوشنبه، 2013/05/27
ترجمه و تنظیم: نادر احمدی
ناآرامیهای اخیر در شهرهای سوئد، سیاستهای دولت سوئد در زمینه جذب مهاجران در جامعه را به زیر سوال برده است. این مطلبی است که خبرنگار بی بی سی در سایت این خبرگزاری درج کرده است!دولت های کشورهای غربی بطور اصولی خود را دمکرات و سیستم سیاسی و اقتصادی حاکم بر جوامع خود را دمکراسی برخاسته از آرای مردم می دانند! و ظاهرآ این استدلال عامه پسند منطقی به نظر می آید ولی سؤآل اساسی این است که مگر در یک نظام سرمایه داری که بر سیستم استثمار فرد از فرد استوار است دمکراسی می تواند هیچ مفهومی داشته باشد! و آیا مشارکت عادتی و سنتی مردم در انتخابات دولتی براستی بیانگر دمکراسی و تسلط مردم بر حکومت است؟ ممکن است که مردم بر اساس عادت ناشی از پرورش در سیستم سرمایه داری این نظام را یک نظام طبیعی تلقی کنند اما حقایق نشان مدهند که بشریت اسیر سیستمی است که خودش بر نحوه عملکرد آن دارای حداقل کنترل است. سرمایه داری غربی به دلیل کاهش نرخ تولید و مثل و ضرورت های دمکراسی نمایی دوران جنگ سرد و عملکردهای مخرب این سیستم در جوامع توسعه نیافته، انبوهی از مردم این جوامع را همانند وارد کردن برده ها در دوران برده داری اما به شیوه امروزی به ممالک خود کوچانیده است تا آنها را به ذخیره های نیروی کار ارزان خود بیافزاید و بدینترتیب از آنان به عنوان تهدیدی برای نیروی کاری شاغل بومی استفاده کند. تعداد بسیار زیادی از مردم مهاجر در کشورهای اروپایی و بخصوص آمریکایی بصورت غیر قانونی یک زندگی برده وار را سپری می کنند و حتا آنانی که اجازه اقامت دارند نیز به دلیل بیکاری و یا پرداختن به مشاغل کم درآمد در فقر نسبی و تحقیر مداوم بسر می برند. البته نباید از یاد برد که همیشه چرخ مراد سرمایه داران بر اساس میل آنان نمی چرخد و همانطور که برده داران مولد نظام برده داری به تهدیدی بر علیه آن تبدیل شدند، طبقه کارگر مولد نظام سرمایه داری نیز به تهدیدی بر علیه این نظام تبدیل شده است. اخیرآ مهاجران و پناهندگان وارداتی به ممالک غربی که خود نیز بخشی از طبقه کارگر هستند به تهدیدی بر علیه نظام های آنان تبدیل شده اند. شورش روزهای اخیر در شهر استکهلم پایتخت سوئد را شاید شبیه یک بهار عربی دانست که مانند یک جوشش و انفجار خودبخودی است که بر اثر تمرکز نیروی مردم در دیگ بخار جامعه سرمایه داری، هر چند گاه در یک کشور غربی به وقوع می پیوندد! ناآرامیها در استکهلم و حومه این شهر پس از آن آغاز شد که پلیس در منطقه محروم و عمدتا مهاجرنشین هوسبی در حومه شمالغربی استکهلم یک مرد مسن 69 ساله را با شلیک 10 گلوله کشت و بدنبال آن طبق معمول فردریک راینفلت، نخست وزیر کشور شدیدآ دمکرات!! سوئد اقدامات اقدامات اعتراضی، معترضان را محکوم کرده است! به ادعای پلیس کشور شدیدآ دمکرات! سوئد فرد مقتول با قمه آنان را تهدید !! کرده بود و فقط به دلیل این تهدید! پلیس کشور به اصطلاح انساندوست سوئد به خودش اجازه می دهد تا این فرد مسن را با شلیک نه حتا یک گلولم بلکه با شلیک 10 گلوله به قتل برساند و گویی که آنان نمی توانستند که به جای شلیک به مغز و یا قلبش مثلآ به پای او شلیک می کردند و یا پیش از به قتل رساندن او ابتدا یک تیر هوایی شلیک می کردند تا او را بترسانند و جالبتر اینکه برای پلیس در کشورهای به اصطلاح دمکرات اروپایی برخورد با مردم فقط با شلیک گلوله واقعی و با قصد به قتل رساندن امکانپذیر است و استفاده از گلوله پلاستیکی و یا تیزر ( استفاده از دستگاه قابل حمل شوک الکتریکی ) نیز بجای اسلحه کافی نیست. به گفته خبرنگار بی بی سی، آمریکا و بریتانیا به شهروندان خود هشدار دادهاند تا از مناطقی که درگیریها در آن جریان دارد، دوری کنند. در همین رابطه وزارت خارجه بریتانیا به شهروندانش توصیه کرده که از گردهماییهای بزرگ در حومه استکهلم بپرهیزند. این شورش اخیر در شهر استکهلم در کشور سوئد تداوم شورش محرومان در حومه پاریس در سال 2005 و شورش محرومان در لندن در سال 2011 است. علت شروع شورش ها در پاریس و سرایت آن به بیش از سی شهر دیگر فرانسه این بود که دو نوجوان در محله " کلیشه دو بوا" که از دست پلیس به یک پست برق فرار کرده بودند دچار برق گرفتگی می شوند و به قتل می رسند و علت آغاز شورش در محلهی توتنهام لندن نیز قتل مارک داگان، یک شهروند ۲۹ ساله سیاه پوست بود که با شلیک گلوله پلیس به دلایل واهی به قتل رسید! در آن زمان سایت فارسی رادیو آلمان در مطلبی به نقل از مفسر روزنامه آلمانی "نویسدویچلند" چنین نوشت: «برانگیزنده ناآرامیها، شلیک گلوله پلیس به سوی یک مرد جوان در محله تاتنهام لندن و قتل او بود. یکی از ۳۰۰ قتلی که از سال ۱۹۹۸ به وسیله پلیس صورت گرفته و تاکنون هیچ پلیسی بهخاطر آن محکوم نشده است.» همانطور که ملاحظه می کنید رفتار وحشیانه پلیس در کشورهای فرانسه، انگلیس و سوئد مسبب شروع اعتراضات مردمی بوده و می باشد و این رفتار ددمنشانه پلیس در کشورهای اروپایی فقط محدود به کشورهای نامبرده نمی شود و پلیس ایتالیا، هلند، آلمان و دیگر کشورها نیز کمابیش ماهیت مشابهی دارند و باید منتظر انفجارات مردمی در دیگر کشورهای اروپایی نیز بود. چند سال پیش نیز پلیس لندن در جریان انفجار بمب در متروی لندن که گفته می شود توسط مسلمانان هوادار القاعده انجام گرفت به طرف یک کارگر برقکار ساختمانی برزیلی که در لندن کار می کرد شلیک کرد و او را به قتل رساند، با این ادعا که احتمال داده بود که این فرد یکی از بمب گذاران بوده است! اما بعدأ ثابت شد که او بیگناه بوده است! پلیس در کشورهای اروپایی وقتی که به طرف سیاهپوستان یا رنگین پوستان شلیک می کند با این هدف است که آنان را به قتل برسانند زیرا پلیس می داند که از تعقیب و مجازات در امان است و حتا در صورت تعقیب قضایی، در هر صورت و در هر دادگاهی تبرعه خواهد شد، بخصوص اگر فرد مقتول یک سیاهپوست و یا یک رنگین پوست غیر اروپایی باشد. در ایران و در دوران آموزشی سربازی به ما گفته می شد که وقتی که در سر پست نگهبانی هستیم در صورت برخورد با یک فرد مشکوک ابتدا با صدای بلند سه مرتبه ایست می دهیم و در صورت عدم توقف فرد مظنون، آنگاه از کمر به پائین به طرف او شلیک می کنیم، اما پلیس در اروپا و آمریکا در اغلب موارد از فاصله نزدیک و از کمر به بالا و با دقت قلب یا مغز سیاهپوستان و یا خارجیان را به قصد کشتن هدف قرار می دهند. این رفتار حیوانی به کرات توسط پلیس هار هلند نیز انجام شده است. البته اخیرأ تجاوز جنسی نیز به دستورالعمل های پلیس در کشورهای اروپایی افزوده شده است و در یکی از روزنامه های هلند یک مصاحبه مطبوعاتی با عکس یک شخصیت معروف هلندی چاپ شده بود که او در حالی در پشت یک میکروفن ایستاده بود که به عنوان سمبل خشونت های پلیس یک هفت تیر در سمت چپش و یک مجسمه از آلت تناسلی مردانه به عنوان سمبل تجاوز جنسی توسط پلیس در سمت راست او قرار داشت! چندی پیش پلیس فرانسه با باتون به یک فرد بازداشی عرب تجاوز جنسی کرده بود. در تاریخ 01.12.2012 به نوشته مطبوعات هلند و خبرگزاری مهر، یک تبعه ایرانی ساعتی پس از بازداشت از سوی پلیس هلند در بازداشتگاه جان خود را از دست داد. خبرنگار مهر، به نقل از خبرگزاری سراسری هلند خبر از مرگ مرد چهل ساله ایرانی در بازداشتگاه شهر هاوتن در هلند را داد. بنا به اعلام این خبرگزاری، این مرد روز یکشنبه نهم دسامبر 2013 در یکی از خیابانهای شهر اوترخت در مرکز هلند دستگیر شد و سپس او را به شهر کوچکتر هاوتن که در حومه اوترخت قرار دارد منتقل می کنند و او در آنجا و در بازداشتگاه پلیس فوت می کند!. براساس اخبار اعلام شده، این فرد دارای ناراحتی جسمی بوده که با حضور آمبولانس و امدادگران به بازداشتگاه شهر هاوتن منتقل می شود. هنوز ساعتی از دستگیری این فرد نگذشته بود که او در بازداشتگاه پلیس جان خود را از دست داد! هویت این فرد و علت دستگیری او از سوی پلیس هلند اعلام نشد اما او به هنگام دستگیری مقاومت کرده بود و با توجه به ماهیت ددمنشانه پلیس هلند می توان حدس زد که این فرد دستگیر شده چرا فوت کرده بود. در هلند یک ماه پیش نیز در شهر لاهه در یک واقعه دیگر ی در ایستگاه راه آهن به ظن داشتن اسلحه، پلیس به طرف یک نوجوان شلیک کرد و او را به قتل رساند اما بعدآ معلوم شد که این نوجوان کاملآ غیر مسلح بوده است و جالبتر اینکه وقتی که دوستان این نوجوان مقتول با قصد گذاشتن دسته گل در محل قتل او جمع می شوند پلیس مانع گردهمایی آنان می شود. از طرف دیگر دو هفته پیش به گفته رادیو و مطبوعات هلند، 21 نفر که عمومآ از کشورهای آفر یقایی آمده اند و بیش از 5 ماه است مراحل درخواست پناهندگی را در زندان فرودگاه شهر آمستردام در کشور هلند طی می کنند به دلیل اعتراض به رفتار دولت هلند بیش از شش روز دست به اعتصاب غذا زدند. در سال 2012 از مجموع 9810 نفر متقاضی پناهندگی در هلند 850 نفر از طریق مرز هوایی فرودگاه آمستردام وارد هلند شده اند و در همان بدو ورود به فرودگاه درخواست پناهندگی کرده اند که آنان را فورآ دستگیر و به زندان فرودگاه منتقل کرده اند و این در حالی است که کسانی که از طریق مرز زمینی وارد هلند می شوند به جای زندان به کمپ های پناهندگی فرستاده می شوند. اعتصاب کنندگان می گفتند که آنان متقاضی پناهندگی هستند اما با آنان همچون مجرمین جنایی رفتار می شود. دو نفر از اعتصابیون توسط مقامات زندان به سلول انفرادی منتقل شدند و وضع تعدادی از آنان چنان بد شد که با تجویز پزشکان به آنان سرم غذایی تزریق شد. سازمان ملل در امور پناهندگی به همراه سازمان پناهندگی هلند ( فلوختلینگن ورک ندرلند) چند هفته پیش در یک گزارش مشترک، رفتار دولت هلند با پناهنگان ورودی از فرودگاه آمستردام را نقض حقوق بشر در امر پناهندگی اعلام کردند. در همین رابطه چند هفته پیش در پارلمان هلند وزیر دادگستری هلند مورد استیضاح قرار گرفت زیرا یک پناهنده روس به نام آلکساندر دلماتف در یک کمپ پناهندگان اخراجی در شهر رتردام خودکشی کرد که منجر به مرگ او شد. در جلسه نامبرده در پارلمان هلند وزیر دادگستری که از طرف نمایندگان پارلمان مورد بازخواست قرار گرفت، قبول کرد که شرایط رفتاری با متقاضیان پناهندگی قابل قبول نیست و قول داد که در این رفتار تجدید نظر کرده و رفتار انسانی تری با متقاضیان پناهندگی داشته باشد اما او بر اساس فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه هلند بسرعت قولش را فراموش کرد و به همان رفتار پیشین خود ادامه می دهد. در تاریخ پنجشنبه، 2008/10/23 دویچه وله فارسی چنین نوشت: " .. در فرانسه سالانه حدود چهل هزار مهاجر ، پس از رد تقاضای اقامتشان، برای بازگردانده شدن به کشور خود روانه بازداشتگاههای ویژه میشوند. شرایط این زندانها، مانند دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا بسیار سخت است. وضعیت بازداشتگاههای مهاجرانی که برگ اقامت قانونی در فرانسه را ندارند، به طور کامل از انظار عمومی دور نگهداشته میشود. حقوقدانان حق ورود به این زندانها را ندارند...." و سایت دویچه وله فارسی در تاریخ شنبه، 19.01.2013 در مطلب دیگری با عنوان: "در نشست جهانی "راه دموکراسی" گفته شد که دموکراسی، بازیچه دست بازاراست" در مورد دمکراسی سرمایه داری چنین نوشت: " ... در نشست جهانی "راه دموکراسی" در مونیخ دربارهی چگونگی تحقق دموکراسیپذیری در یک سیستم سرمایهداری، پروفسور آکسل هونث، فیلسوف نامآشنای آلمانی گفت: « روابط دموکراتیک حاکم در غرب "ظاهری" است. در این کشورها انتخابات آزاد وجود دارد، ولی تصمیمات اصلی از سوی صاحبان صنایع و بخش اقتصادی جامعه اتخاذ میشود و بخش بزرگی از جامعه به درستی در این که آیا نظر مردم در تصمیمگیریهای سیاسی تاثیر دارد یا نه، تردید دارد». آکسل هونث در ادامه میگوید که « در سیستم سرمایهداری انسان و نیازهای او عامل تعیینکننده نیست. » به باور این استاد فلسفه که در دانشگاه فرانکفورت تدریس میکند، مردم در حال حاضر معتقدند که گسترهی قدرت و حوزهی عمل سیاستمداران و پارلمان، بهطورکلی بسیار محدود است و اینکه شهروندان در بارهی مسایل گوناگون چه فکر میکنند، بهطور کلی اهمیتی ندارد. او دلیل محدودیت دامنهی نفوذ و ارادهی سیاست را در "لجامگسیختگی" بخش اقتصادی جستجو میکند. این فیلسوف در گفتوگو با دویچه وله میگوید: «بسیاری از اهداف سیاسی اصولا به اجرا در نمیآیند، چون حکومتهایی که قصد پیادهکردن این تصمیمها را دارند، با سدهای بخش اقتصادی روبرو میشوند.» به این ترتیب این پرسش مطرح میشود که آیا اصولا دموکراسی در یک سیستم کاپیتالیستی، تحققپذیر است؟
به نظر آکسل هونث، « در این سیستمهای حکومتی، اصولا انسان و نیازهای او به مثابه عاملی تعیینکننده به حساب نمیآیند. از این رو ضرورتی هم برای برآوردن خواستهای این شهروندان احساس نمیشود و در حال حاضر همهی راهکارها در این نسخه خلاصه میشود که دموکراسی باید خود را با بازار و اقتصاد هماهنگ کند». در مورد ماهیت دمکراسی بورژوایی لنین در کتابش به نام: "در باره دمکراسی و دیکتاتوری" چنین می نویسد: " ... بورژوازی مجبور به دو روئی و ریاکاری است، بورژوازی مجبور است که جمهوری دموکراتیک [بورژوائی] را که عملا دیکتاتوری بورژوازی، دیکتاتوری استثمارگران بر زحمتکشان است، «حکومت مردمی»، دموکراسی عام یا دموکراسی ناب توصیف کند..." از طرف دیگر این یک حقیقت است کهاکثريت عظيم مردم جهان اما نه از آزادي بهرهمند هستند و نه به امکانات و نعمات مادي و معنوي جامعه، که خود خالق آن هستند، دسترسى دارند. مقدرات زندگى مادي و معنوي انسان به توليد براي سود وابسته است. استثمار و انقياد اقتصادي توده عظيم انسانى قانون حاکم بر جهان است و مقتضيات توليد سود و سود آور نگاه داشتن صدها ميليون انسان، منطق نظام سرمايهداري است. فقر و محروميت، تبعيض و نابرابري، اختناق و سرکوب سياسى، جهل و خرافه و عقب ماندگى فرهنگى، بيکاري، بيمسکنى، ناامنى اقتصادي و سياسى، فساد و جنايت همگى مصائب و محروميت هائى هستند که هر روز از نو در متن سرمايه داري مدرن امروز، به عنوان اجزاء لايتجزاي اين نظام، باز توليد ميشوند. با توجه با این حقایق می توان درک کرد که چرا با مهاجران و پناهندگان در جوامع غربی به عنوان یک ابزار بهره کشی رفتار می شود و وقتی که آنان فاقد ارزش بهره کشی هستند به عنوان موجوداتی زیادی در گتوها تحقیرشده و در فقر نگهداری می شوند که نتیجه طبیعی این رفتار ، شورش هرچند گاه آنان در یکی از کشورهای غربی است و تا وقتی که نظام سرمایه داری بر جهان حاکم است یک چنین روابطی نیز خواهد بود!
ترجمه و تنظیم: نادر احمدی
ناآرامیهای اخیر در شهرهای سوئد، سیاستهای دولت سوئد در زمینه جذب مهاجران در جامعه را به زیر سوال برده است. این مطلبی است که خبرنگار بی بی سی در سایت این خبرگزاری درج کرده است!دولت های کشورهای غربی بطور اصولی خود را دمکرات و سیستم سیاسی و اقتصادی حاکم بر جوامع خود را دمکراسی برخاسته از آرای مردم می دانند! و ظاهرآ این استدلال عامه پسند منطقی به نظر می آید ولی سؤآل اساسی این است که مگر در یک نظام سرمایه داری که بر سیستم استثمار فرد از فرد استوار است دمکراسی می تواند هیچ مفهومی داشته باشد! و آیا مشارکت عادتی و سنتی مردم در انتخابات دولتی براستی بیانگر دمکراسی و تسلط مردم بر حکومت است؟ ممکن است که مردم بر اساس عادت ناشی از پرورش در سیستم سرمایه داری این نظام را یک نظام طبیعی تلقی کنند اما حقایق نشان مدهند که بشریت اسیر سیستمی است که خودش بر نحوه عملکرد آن دارای حداقل کنترل است. سرمایه داری غربی به دلیل کاهش نرخ تولید و مثل و ضرورت های دمکراسی نمایی دوران جنگ سرد و عملکردهای مخرب این سیستم در جوامع توسعه نیافته، انبوهی از مردم این جوامع را همانند وارد کردن برده ها در دوران برده داری اما به شیوه امروزی به ممالک خود کوچانیده است تا آنها را به ذخیره های نیروی کار ارزان خود بیافزاید و بدینترتیب از آنان به عنوان تهدیدی برای نیروی کاری شاغل بومی استفاده کند. تعداد بسیار زیادی از مردم مهاجر در کشورهای اروپایی و بخصوص آمریکایی بصورت غیر قانونی یک زندگی برده وار را سپری می کنند و حتا آنانی که اجازه اقامت دارند نیز به دلیل بیکاری و یا پرداختن به مشاغل کم درآمد در فقر نسبی و تحقیر مداوم بسر می برند. البته نباید از یاد برد که همیشه چرخ مراد سرمایه داران بر اساس میل آنان نمی چرخد و همانطور که برده داران مولد نظام برده داری به تهدیدی بر علیه آن تبدیل شدند، طبقه کارگر مولد نظام سرمایه داری نیز به تهدیدی بر علیه این نظام تبدیل شده است. اخیرآ مهاجران و پناهندگان وارداتی به ممالک غربی که خود نیز بخشی از طبقه کارگر هستند به تهدیدی بر علیه نظام های آنان تبدیل شده اند. شورش روزهای اخیر در شهر استکهلم پایتخت سوئد را شاید شبیه یک بهار عربی دانست که مانند یک جوشش و انفجار خودبخودی است که بر اثر تمرکز نیروی مردم در دیگ بخار جامعه سرمایه داری، هر چند گاه در یک کشور غربی به وقوع می پیوندد! ناآرامیها در استکهلم و حومه این شهر پس از آن آغاز شد که پلیس در منطقه محروم و عمدتا مهاجرنشین هوسبی در حومه شمالغربی استکهلم یک مرد مسن 69 ساله را با شلیک 10 گلوله کشت و بدنبال آن طبق معمول فردریک راینفلت، نخست وزیر کشور شدیدآ دمکرات!! سوئد اقدامات اقدامات اعتراضی، معترضان را محکوم کرده است! به ادعای پلیس کشور شدیدآ دمکرات! سوئد فرد مقتول با قمه آنان را تهدید !! کرده بود و فقط به دلیل این تهدید! پلیس کشور به اصطلاح انساندوست سوئد به خودش اجازه می دهد تا این فرد مسن را با شلیک نه حتا یک گلولم بلکه با شلیک 10 گلوله به قتل برساند و گویی که آنان نمی توانستند که به جای شلیک به مغز و یا قلبش مثلآ به پای او شلیک می کردند و یا پیش از به قتل رساندن او ابتدا یک تیر هوایی شلیک می کردند تا او را بترسانند و جالبتر اینکه برای پلیس در کشورهای به اصطلاح دمکرات اروپایی برخورد با مردم فقط با شلیک گلوله واقعی و با قصد به قتل رساندن امکانپذیر است و استفاده از گلوله پلاستیکی و یا تیزر ( استفاده از دستگاه قابل حمل شوک الکتریکی ) نیز بجای اسلحه کافی نیست. به گفته خبرنگار بی بی سی، آمریکا و بریتانیا به شهروندان خود هشدار دادهاند تا از مناطقی که درگیریها در آن جریان دارد، دوری کنند. در همین رابطه وزارت خارجه بریتانیا به شهروندانش توصیه کرده که از گردهماییهای بزرگ در حومه استکهلم بپرهیزند. این شورش اخیر در شهر استکهلم در کشور سوئد تداوم شورش محرومان در حومه پاریس در سال 2005 و شورش محرومان در لندن در سال 2011 است. علت شروع شورش ها در پاریس و سرایت آن به بیش از سی شهر دیگر فرانسه این بود که دو نوجوان در محله " کلیشه دو بوا" که از دست پلیس به یک پست برق فرار کرده بودند دچار برق گرفتگی می شوند و به قتل می رسند و علت آغاز شورش در محلهی توتنهام لندن نیز قتل مارک داگان، یک شهروند ۲۹ ساله سیاه پوست بود که با شلیک گلوله پلیس به دلایل واهی به قتل رسید! در آن زمان سایت فارسی رادیو آلمان در مطلبی به نقل از مفسر روزنامه آلمانی "نویسدویچلند" چنین نوشت: «برانگیزنده ناآرامیها، شلیک گلوله پلیس به سوی یک مرد جوان در محله تاتنهام لندن و قتل او بود. یکی از ۳۰۰ قتلی که از سال ۱۹۹۸ به وسیله پلیس صورت گرفته و تاکنون هیچ پلیسی بهخاطر آن محکوم نشده است.» همانطور که ملاحظه می کنید رفتار وحشیانه پلیس در کشورهای فرانسه، انگلیس و سوئد مسبب شروع اعتراضات مردمی بوده و می باشد و این رفتار ددمنشانه پلیس در کشورهای اروپایی فقط محدود به کشورهای نامبرده نمی شود و پلیس ایتالیا، هلند، آلمان و دیگر کشورها نیز کمابیش ماهیت مشابهی دارند و باید منتظر انفجارات مردمی در دیگر کشورهای اروپایی نیز بود. چند سال پیش نیز پلیس لندن در جریان انفجار بمب در متروی لندن که گفته می شود توسط مسلمانان هوادار القاعده انجام گرفت به طرف یک کارگر برقکار ساختمانی برزیلی که در لندن کار می کرد شلیک کرد و او را به قتل رساند، با این ادعا که احتمال داده بود که این فرد یکی از بمب گذاران بوده است! اما بعدأ ثابت شد که او بیگناه بوده است! پلیس در کشورهای اروپایی وقتی که به طرف سیاهپوستان یا رنگین پوستان شلیک می کند با این هدف است که آنان را به قتل برسانند زیرا پلیس می داند که از تعقیب و مجازات در امان است و حتا در صورت تعقیب قضایی، در هر صورت و در هر دادگاهی تبرعه خواهد شد، بخصوص اگر فرد مقتول یک سیاهپوست و یا یک رنگین پوست غیر اروپایی باشد. در ایران و در دوران آموزشی سربازی به ما گفته می شد که وقتی که در سر پست نگهبانی هستیم در صورت برخورد با یک فرد مشکوک ابتدا با صدای بلند سه مرتبه ایست می دهیم و در صورت عدم توقف فرد مظنون، آنگاه از کمر به پائین به طرف او شلیک می کنیم، اما پلیس در اروپا و آمریکا در اغلب موارد از فاصله نزدیک و از کمر به بالا و با دقت قلب یا مغز سیاهپوستان و یا خارجیان را به قصد کشتن هدف قرار می دهند. این رفتار حیوانی به کرات توسط پلیس هار هلند نیز انجام شده است. البته اخیرأ تجاوز جنسی نیز به دستورالعمل های پلیس در کشورهای اروپایی افزوده شده است و در یکی از روزنامه های هلند یک مصاحبه مطبوعاتی با عکس یک شخصیت معروف هلندی چاپ شده بود که او در حالی در پشت یک میکروفن ایستاده بود که به عنوان سمبل خشونت های پلیس یک هفت تیر در سمت چپش و یک مجسمه از آلت تناسلی مردانه به عنوان سمبل تجاوز جنسی توسط پلیس در سمت راست او قرار داشت! چندی پیش پلیس فرانسه با باتون به یک فرد بازداشی عرب تجاوز جنسی کرده بود. در تاریخ 01.12.2012 به نوشته مطبوعات هلند و خبرگزاری مهر، یک تبعه ایرانی ساعتی پس از بازداشت از سوی پلیس هلند در بازداشتگاه جان خود را از دست داد. خبرنگار مهر، به نقل از خبرگزاری سراسری هلند خبر از مرگ مرد چهل ساله ایرانی در بازداشتگاه شهر هاوتن در هلند را داد. بنا به اعلام این خبرگزاری، این مرد روز یکشنبه نهم دسامبر 2013 در یکی از خیابانهای شهر اوترخت در مرکز هلند دستگیر شد و سپس او را به شهر کوچکتر هاوتن که در حومه اوترخت قرار دارد منتقل می کنند و او در آنجا و در بازداشتگاه پلیس فوت می کند!. براساس اخبار اعلام شده، این فرد دارای ناراحتی جسمی بوده که با حضور آمبولانس و امدادگران به بازداشتگاه شهر هاوتن منتقل می شود. هنوز ساعتی از دستگیری این فرد نگذشته بود که او در بازداشتگاه پلیس جان خود را از دست داد! هویت این فرد و علت دستگیری او از سوی پلیس هلند اعلام نشد اما او به هنگام دستگیری مقاومت کرده بود و با توجه به ماهیت ددمنشانه پلیس هلند می توان حدس زد که این فرد دستگیر شده چرا فوت کرده بود. در هلند یک ماه پیش نیز در شهر لاهه در یک واقعه دیگر ی در ایستگاه راه آهن به ظن داشتن اسلحه، پلیس به طرف یک نوجوان شلیک کرد و او را به قتل رساند اما بعدآ معلوم شد که این نوجوان کاملآ غیر مسلح بوده است و جالبتر اینکه وقتی که دوستان این نوجوان مقتول با قصد گذاشتن دسته گل در محل قتل او جمع می شوند پلیس مانع گردهمایی آنان می شود. از طرف دیگر دو هفته پیش به گفته رادیو و مطبوعات هلند، 21 نفر که عمومآ از کشورهای آفر یقایی آمده اند و بیش از 5 ماه است مراحل درخواست پناهندگی را در زندان فرودگاه شهر آمستردام در کشور هلند طی می کنند به دلیل اعتراض به رفتار دولت هلند بیش از شش روز دست به اعتصاب غذا زدند. در سال 2012 از مجموع 9810 نفر متقاضی پناهندگی در هلند 850 نفر از طریق مرز هوایی فرودگاه آمستردام وارد هلند شده اند و در همان بدو ورود به فرودگاه درخواست پناهندگی کرده اند که آنان را فورآ دستگیر و به زندان فرودگاه منتقل کرده اند و این در حالی است که کسانی که از طریق مرز زمینی وارد هلند می شوند به جای زندان به کمپ های پناهندگی فرستاده می شوند. اعتصاب کنندگان می گفتند که آنان متقاضی پناهندگی هستند اما با آنان همچون مجرمین جنایی رفتار می شود. دو نفر از اعتصابیون توسط مقامات زندان به سلول انفرادی منتقل شدند و وضع تعدادی از آنان چنان بد شد که با تجویز پزشکان به آنان سرم غذایی تزریق شد. سازمان ملل در امور پناهندگی به همراه سازمان پناهندگی هلند ( فلوختلینگن ورک ندرلند) چند هفته پیش در یک گزارش مشترک، رفتار دولت هلند با پناهنگان ورودی از فرودگاه آمستردام را نقض حقوق بشر در امر پناهندگی اعلام کردند. در همین رابطه چند هفته پیش در پارلمان هلند وزیر دادگستری هلند مورد استیضاح قرار گرفت زیرا یک پناهنده روس به نام آلکساندر دلماتف در یک کمپ پناهندگان اخراجی در شهر رتردام خودکشی کرد که منجر به مرگ او شد. در جلسه نامبرده در پارلمان هلند وزیر دادگستری که از طرف نمایندگان پارلمان مورد بازخواست قرار گرفت، قبول کرد که شرایط رفتاری با متقاضیان پناهندگی قابل قبول نیست و قول داد که در این رفتار تجدید نظر کرده و رفتار انسانی تری با متقاضیان پناهندگی داشته باشد اما او بر اساس فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه هلند بسرعت قولش را فراموش کرد و به همان رفتار پیشین خود ادامه می دهد. در تاریخ پنجشنبه، 2008/10/23 دویچه وله فارسی چنین نوشت: " .. در فرانسه سالانه حدود چهل هزار مهاجر ، پس از رد تقاضای اقامتشان، برای بازگردانده شدن به کشور خود روانه بازداشتگاههای ویژه میشوند. شرایط این زندانها، مانند دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا بسیار سخت است. وضعیت بازداشتگاههای مهاجرانی که برگ اقامت قانونی در فرانسه را ندارند، به طور کامل از انظار عمومی دور نگهداشته میشود. حقوقدانان حق ورود به این زندانها را ندارند...." و سایت دویچه وله فارسی در تاریخ شنبه، 19.01.2013 در مطلب دیگری با عنوان: "در نشست جهانی "راه دموکراسی" گفته شد که دموکراسی، بازیچه دست بازاراست" در مورد دمکراسی سرمایه داری چنین نوشت: " ... در نشست جهانی "راه دموکراسی" در مونیخ دربارهی چگونگی تحقق دموکراسیپذیری در یک سیستم سرمایهداری، پروفسور آکسل هونث، فیلسوف نامآشنای آلمانی گفت: « روابط دموکراتیک حاکم در غرب "ظاهری" است. در این کشورها انتخابات آزاد وجود دارد، ولی تصمیمات اصلی از سوی صاحبان صنایع و بخش اقتصادی جامعه اتخاذ میشود و بخش بزرگی از جامعه به درستی در این که آیا نظر مردم در تصمیمگیریهای سیاسی تاثیر دارد یا نه، تردید دارد». آکسل هونث در ادامه میگوید که « در سیستم سرمایهداری انسان و نیازهای او عامل تعیینکننده نیست. » به باور این استاد فلسفه که در دانشگاه فرانکفورت تدریس میکند، مردم در حال حاضر معتقدند که گسترهی قدرت و حوزهی عمل سیاستمداران و پارلمان، بهطورکلی بسیار محدود است و اینکه شهروندان در بارهی مسایل گوناگون چه فکر میکنند، بهطور کلی اهمیتی ندارد. او دلیل محدودیت دامنهی نفوذ و ارادهی سیاست را در "لجامگسیختگی" بخش اقتصادی جستجو میکند. این فیلسوف در گفتوگو با دویچه وله میگوید: «بسیاری از اهداف سیاسی اصولا به اجرا در نمیآیند، چون حکومتهایی که قصد پیادهکردن این تصمیمها را دارند، با سدهای بخش اقتصادی روبرو میشوند.» به این ترتیب این پرسش مطرح میشود که آیا اصولا دموکراسی در یک سیستم کاپیتالیستی، تحققپذیر است؟
به نظر آکسل هونث، « در این سیستمهای حکومتی، اصولا انسان و نیازهای او به مثابه عاملی تعیینکننده به حساب نمیآیند. از این رو ضرورتی هم برای برآوردن خواستهای این شهروندان احساس نمیشود و در حال حاضر همهی راهکارها در این نسخه خلاصه میشود که دموکراسی باید خود را با بازار و اقتصاد هماهنگ کند». در مورد ماهیت دمکراسی بورژوایی لنین در کتابش به نام: "در باره دمکراسی و دیکتاتوری" چنین می نویسد: " ... بورژوازی مجبور به دو روئی و ریاکاری است، بورژوازی مجبور است که جمهوری دموکراتیک [بورژوائی] را که عملا دیکتاتوری بورژوازی، دیکتاتوری استثمارگران بر زحمتکشان است، «حکومت مردمی»، دموکراسی عام یا دموکراسی ناب توصیف کند..." از طرف دیگر این یک حقیقت است کهاکثريت عظيم مردم جهان اما نه از آزادي بهرهمند هستند و نه به امکانات و نعمات مادي و معنوي جامعه، که خود خالق آن هستند، دسترسى دارند. مقدرات زندگى مادي و معنوي انسان به توليد براي سود وابسته است. استثمار و انقياد اقتصادي توده عظيم انسانى قانون حاکم بر جهان است و مقتضيات توليد سود و سود آور نگاه داشتن صدها ميليون انسان، منطق نظام سرمايهداري است. فقر و محروميت، تبعيض و نابرابري، اختناق و سرکوب سياسى، جهل و خرافه و عقب ماندگى فرهنگى، بيکاري، بيمسکنى، ناامنى اقتصادي و سياسى، فساد و جنايت همگى مصائب و محروميت هائى هستند که هر روز از نو در متن سرمايه داري مدرن امروز، به عنوان اجزاء لايتجزاي اين نظام، باز توليد ميشوند. با توجه با این حقایق می توان درک کرد که چرا با مهاجران و پناهندگان در جوامع غربی به عنوان یک ابزار بهره کشی رفتار می شود و وقتی که آنان فاقد ارزش بهره کشی هستند به عنوان موجوداتی زیادی در گتوها تحقیرشده و در فقر نگهداری می شوند که نتیجه طبیعی این رفتار ، شورش هرچند گاه آنان در یکی از کشورهای غربی است و تا وقتی که نظام سرمایه داری بر جهان حاکم است یک چنین روابطی نیز خواهد بود!