سازمان اتحاد فدائیان کمونیست!!؟ و حمایت قاطع انقلابی از تجزیه طلبان مشکوک کرد
مقدمه: بر هیچ کس پوشیده نیست که گروههایی مانند سازمان اتحاد فدائیان کمونیست!!؟ و گروههای تجزیه طلب همفکر با ان مانند کومله و حزب حیات ازاد!!؟؟ کردستان (پژاک) دمکرات و آزادیخواه و طرفدار مردم نیستند و در دکانی که باز کرده اند تنها هدفی که دارن این است که خود را به قدرت برسانند و گرنه شعارها و ادعاهای آنان هیچ انطباقی با ماهیت عملکردهای آنان ندارد! من در هلند از نزدیک با تشکیلات پ ک ک و سازمان اتحاد فدائیان کمونیست!!؟ و دیگر گروههای مارکس پرست آشنا هستم و با قاطعیت ادعا می کنم که اینان اگر از جمهوری قرون وسطایی اسلامی بدتر نباشند بهتر نیز نیستند. مطلب زیر بیانیه سازمان اتحاد فدائیان کمونیست!!؟ در دفاع از تجزیه طلبان کرد است. چندی پیش که من با یکی از مسئولین این سازمان در هلند صحبت می کردم او با شجاعت می گفت که اکثر گروههای ایرانی مستقر در عراق از صدام پول و اسلحه دریافت می کردند. آری در فرهنگ عاشقان قدرت: هدف وسیله را توجیه می کند و اگر گروهی مانند پژاک مورد حمایت آمریکا و اسرائیل باشد موضوع مهمی نیست مهم کسب قدرت سیاسی است.
هجوم گله های مزدور سپاه پاسداران و انصار الاسلام به پایگاه های حزب حیات ازاد کردستان (پژاک) محکوم به شکست است !
سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
July 20, 2011
بعد از مدت زمان مدیدی از توپباران و بمباران کردن مناطق تحت نفوذ گریلاهای حزب حیات آزاد کردستان (پژاک ) واقع در کوهستان های قندیل بالاخره گله های مزدور سپاه پاسداران با همکاری مرتجعین اسلامی انصار الاسلام عملیات زمینی علیه گریلاهای پژاک را آغاز نموده و درگیریهای سختی در کوهستان قندیل آغاز گردید که در روز نخست دهها تن از مهاجمین مرتجع توسط گریلاهای پژاک به هلاکت رسیدند .
جمهوری اسلامی بمنظور انحراف افکار عمومی داخلی و بین المللی از بحرانهای گریبانگیر داخلی خویش در پی ماجراجویی و بحران زایی در خارج از مرزهای خویش است و اینبار پس از مدتها توپباران کردن مناطق مسکونی و آبادیهای منطقه قندیل بمنظور تظاهر سرکوب چریکهای مسلح پژاک نیروهای مزدور خویش اعم از سپاه و انصار الاسلام را روانه خاک کردستان عراق نموده است . این در حالی است که مقامات نظامی و انتظامی حکومت منطقه ای کردستان عراق ورود افراد سپاه پاسداران و انصار الاسلام را به خاک کردستان عراق تکذیب کرده و عملا هیچ موضعگیری در قبال توپبارانهای جمهوری اسلامی تاکنون از خویش نشان نداده اند .
هجوم افراد سپاه و بحران زایی در خارج از مرزهای ایران نه راه حل فرار از بحرانهای داخلی و نه راه حل مسئله ملیتهای تحت ستم ایران است .رژیم ترکیه نیز قبلا بارها این شیوه را آزموده و چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی دست خال مجبور به عقب نشینی گردید . جمهوری اسلامی نیز قطعاً با آزمون شیوه های شکست خورده نه تنها قادر به قدرت نمایی نخواهد بود بلکه با تحمل شکست نظامی بر بحرانهای داخلی خویش نیز خواهد افزود .ما ضمن محکوم نمودن هجوم مزدوران جمهوری اسلامی به پایگاههای پژاک و خاک کردستان عراق چریکهای پژاک را به مقاومت در برابر مهاجمین مرتجع فر خوانده و افکار عمومی داخلی و خارجی را به حمایت از مقاومت بر حق خلق ستمدیده کرد فرا میخوانیم. سرنگون باد رژيم جمهورى اسلامى ايران
برقرار باد جمهورى فدراتيو شورايى ايران !
سازمان اتحاد فدائيان كمونيست
كميتة ايالتى كردستان19/7/2011
مطلب زیر از سایتی گرفته شده است که آدرس آن در انتهای مطلب درج شده است و دارای نکاتی است که قابل قبول به نظر می آید
نام حزب حيات آزاد کردستان براي پژاک معنا ندارد
عرفان قانعي فرد
واژه پژاک - مخفف پارتيا ژيانا ئازادا کوردستاني ( حزب حيات آزاد کردستان ) – اسمي بي معنا است، زيرا پارتيا ( حزب ) : حزب سياسي چارچوب تعريف شده و مشخصي دارد اما آنچه در پژاک مي بينيم با هيچ معياري سازگاري ندارد نه هماهنگ با فرهنگ مردم کرد و خواسته هاي آن است، نه ايدئولوژي تعريف شده اي دارد . مبناي تئوريک آن هم گفته هاي اوجالان است ( دزد ادبي حرف بزرگان که بيشتر اعضا، بيسواد آنها را کورکورانه قبول مي کنند) . و بنا به رويه اين فرقه ، اوجالان را تا حد خدايي بزرگ مي کنند. فرقه اوجالان پرست پژاک، هيچ وجه تشابهي با حزب سياسي ندارد لذا حزب نيست. / ژيانا ( زندگي ) : اما در پژاک کسي حق شک، ترديد، اعتراض و انتقاد به گفته هاي اين فرقه را ندارد و اگر کورکورانه قبول نکرد، تحت خائن و مامور و جاسوس محاکمه و يا اعدام مي شود . پس واژه زندگي يا ژيانا صرفا براي فريب آورده مي شود چون پژاک متضاد زيستن و زندگي است. / ئازادا ( آزادي ) : فرد فريب خورده و عضو پژاک ، حق ندارد آزادانه از آن فرقه خارج شود، چاره اي جز فرار ندارد و در صورت دستگيري به اتهام خيانت، بدون محاکمه اعدام مي شود. حق اظهار نظر و بيان آزاد براي هيچ عضويي وجود ندارد، بايد الزاما گفته هاي فرقه را طوطي وار تکرار کند . امري متضاد ماهيت ازادي و به کار بردن کلمه آزادي ( ئازاديا ) در واقع خيانت به آزادي است. / کوردستان - که صرفا ناسيوناليست هاي تجزيه طلب بجاي املاي درست کردستان از آن استفاده مي کنند - اما کشوري به نام کردستان وجود نداشته و ندارد و عنوان مورد استفاده پژاک ، روياي شاعرانه و خيال خام است .با اين توضيحات ، نام فرقه تروريستي پژاک بي پايه و اساس است.
ممنوعيت ازدواج در پژاک، اما داشتن روابط نامشروع مخفي ، امري رايج است. پ ک ک و پژاک ادعا مي کنند که اعضاي آن نبايد ازدواج کنند و يکي از شعارهاي اصلي اين فرقه توجه خاص به حقوق زنان و احترام به آن مي باشد اما در عمل چنين نيست. عثمان اوجالان - 60 ساله ، برادر رهبر پ ک ک - دوبار ازدواج کرد آنهم با دو دختر جوان 3/1 سن اش ( يکي 21 ساله اهل منطقه قطور خوي و ديگري ۲۲ ساله اهل آکره کردستان ) . البته بدون اين که روال متداول جامعه را طي کند. رهبر پزاک نيز با يک دختر آلماني ازدواج کرده است . او مقيم آلمان است و در جايي گرم و نرم ادعاي مبارزه براي کرد را دارد در حالي که اعضاي سيه روز و ساده هم حق ازدواج ندارند، از سوتغذيه رنج مي برند و حق بازگشت هم ندارند . مردم کرد در ترکيه و عراق زندگي اقتصادي سختي را ميگذرانند، اما روزنامه «مليت»، نوشت که عثمان اوجالان 5/2 کيلو طلا به زن جديدش داد و هزينه ازدواجش نيز 52 هزار دلار بوده است.
خودکامگي اوجالان، رهبر خودخوانده امي ، سرمنشاء و رهبر اين فرقه است ، فردي خود - انتصاب و تحميل گر است که براي خود ماموريتي خاص قائل است و مي خواهد که همه تکريم و ستايش مخصوص رهبر برايش قايل باشند و او حق و درستي مطلق است و هرچه او بگويد صحيح و مطلق است. خود را مامور آزادي کرد و کردستان دانسته و خود را خداي واجب التکريم و مظهر مطلق ستايش در بين اعضاء و هواداران مي داند. در پژاک هيچکس، حق اظهار مخالفت با نظر اوجالان را ندارد حتي اگر به يقين بداند که او اشتباه مي گويد بايد اسير ادعاهاي پوچ و توخالي اين فرقه باشند. روابط دروني ساختار تشکيلاتي، عين خودکامگي است. در روابط دروني خود مرزهاي غيرقابل عبور ترسيم نموده و اعضاي خود را به طرق مختلف کنترل مي نمايند و به افرادي که از فرقه جدا مي شوند تحت عناوين بريده، مزدور و خائن ياد مي کنند. اوجالان را رهبر کاريزماتيک و داراي 500 کتاب مي نامند، اوجالان قبل از دستگيري دشمن سر سخت مصطفي کمال آتاتورک بود و بعد از دستگيري به تعريف و تمجيد از وي پرداخت ، با ادعاي استقلال براي کردستان جنگ را شروع کرد و اکنون مخالف سرسخت تجزيه ترکيه است اما ننگ آور اين است که اين رهبر خودخوانده کرد، نه کردي بلد است نه براي يادگيري آن تلاش کرده و تمام نوشته هايش به ترکي بوده و هست . زبان متداول در ميان فرقه اش يعني پ ک ک و پژاک نيز ترکي است . اما جاي شرم آنجاست که وقتي اوجالان مي گويد: من به ترکي فکر مي کنم و به ترکي خواب مي بينم . چنين فردي چگونه به خود اجازه مي دهد به نام کرد اين همه جنايت مرتکب شود ؟ آيا يادگرفتن کردي براي کسي که ادعاي نبوغ مي کند کار خيلي سختي است ؟ کسي که هميشه ادعا مي کند نابغه است.
موج سازي و مرثيه هاي احساسي ، امري است که پژاك براي اصالت غيرواقعي، در سايت رسمي خود، عكس و مشخصات افرادي را منتشر نموده، با اين ادعا که از كشتهشدگان اين گروه اند؛ اما برخي ازآنها اصلا ايراني نبودهاند، يا برخي از آنها قبل از تاسيس پژاك كشتهشده اند، يا بعضيها در ايران كشته نشده بلکه در درگيري با نيروهاي تركيه كشته شدهاند. مثلا افرادي چون فرزادكمانگر، فرهادوكيلي و علي حيدريان كه – رسانه هاي دولتي اعلام کردند که درسال 85 براي انجام ماموريت بمبگذاري كه از سوي پژاك به آنها محول شده بود؛ به تهران ميآيند و تقريبا با 10 كيلو TNT - دستگير و بعد اعدام ميشوند، که همانا اعدام چاره درد نبوده و نيست، اما. ( شيرين علمهولي - به تهران ميآيد و پس از انفجار بمب در اوايل خرداد 87 ، دستگير و بعدا اعدام ميشود).نکته قابل تامل اينکه، پژاك مسئوليت بمبگذاري را برعهده ميگيرد و در سايت خود ميگويد و حتي حاج احمدي باافتخار در مصاحبه با روزنامه ايتاليايي ميگويد: ما مدتي قبل در تهران اقدام به بمبگذاري موفق نموديم. در واقع پژاك، اين افراد سادهلوح را پس از بهرهبرداري ، همچون دستمالي بيارزشي به گوشهايي پرتاب مي کند و سوءاستفاده ابزاري و فريب پژاك براي همگان فاش مي شود. آيا کردها نبايد پرسش کنند که اين افراد قرباني مي شوند تا پژاك، در برابر رسانه ها و افکار عمومي مظلوم نمايي كند و خود را حامي حقوق بشر و حقوق كردها معرفي كند؟. چرا پژاک دست از خشونت برنمي دارد ؟ چرا اين همه تناقض در عمل و گفتار دارند ؟ نمونه ديگر مورد پرسش ، فرزاد کمانگر ، که حکومت اظهار داشت " سال 1385 به دستور فرقه پژاک قصد داشت يک بمب را با هدف انفجار جابجا کند، قبل از انتقال آن به داخل شهر، همراه با بمب مذکور دستگير شد. او هم مانند عبدالمالک ريگي شوکه شده بود و باور نمي کرد اما به مقامات قضايي تحويل داده شد و مانند هر مجرم ديگر به دار آويخته شد" اما بعد پژاک و هوادارانش – و افراد مشهور به فعال حقوق بشري در کردستان - در سايت هاي اجتماعي و عمومي و رسانه ها و ... فرياد زدند و مرثيه ها نوشتند که " فرزاد، فعال حقوق بشر و معلمي ساده بيش نيست و بي گناه است" و هنوز هم واقعيت امر بر کسي روشن نشده است ، گروهي منتقد مي گويند " اگر چنين است چرا هزاران معلم در اين سرزمين اعدام نمي شوند ؟ او معلمي بود که همراه با بمب دستگير شد، مگر در دادگاه بر اساس شايعه، حکمي را مي پذيرد؟ [ پيش از اعدام فرزاد صراحتا اعلام کرد که وي عضو آن بوده است و با اين کار بر ادعاهاي قبلي اش خط بطلان کشيد . چون دستگيري و اعدام فرزاد کمانگر پرسروصدا بود و اين فرقه را از نظر تبليغاتي تغذيه کرد، البته خانواده کمانگر هم بهره ها بردند . مهرداد کمانگر برادر فرزاد، پناهنده فرانسه شد و در پاريس در يک کازينو کار مي کند. شيرزاد کمانگر برادر ديگر فرزاد بلافاصله به عضويت شوراي رهبري فرقه پژاک در آمد] " ، حال جداي از طرح اين مسائل خصوصي بي مورد – و بدون در نظر گرفتن صحت و يا سقم اش و يا بي توجه به موج احساسي که او را همسنگ معلم هاي جان باخته اي چون فرخ رو پارسا، خانعلي، پرويز ناتل خانلري و ....مي خوانند !- مي توان پرسيد که براستي چه کسي برنده و ذينفع اين اعدام بود؟ ... جز پژاک، هيچ کس !
منبع
http://www.payanews.ir/?id=6552
هجوم گله های مزدور سپاه پاسداران و انصار الاسلام به پایگاه های حزب حیات ازاد کردستان (پژاک) محکوم به شکست است !
سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
July 20, 2011
بعد از مدت زمان مدیدی از توپباران و بمباران کردن مناطق تحت نفوذ گریلاهای حزب حیات آزاد کردستان (پژاک ) واقع در کوهستان های قندیل بالاخره گله های مزدور سپاه پاسداران با همکاری مرتجعین اسلامی انصار الاسلام عملیات زمینی علیه گریلاهای پژاک را آغاز نموده و درگیریهای سختی در کوهستان قندیل آغاز گردید که در روز نخست دهها تن از مهاجمین مرتجع توسط گریلاهای پژاک به هلاکت رسیدند .
جمهوری اسلامی بمنظور انحراف افکار عمومی داخلی و بین المللی از بحرانهای گریبانگیر داخلی خویش در پی ماجراجویی و بحران زایی در خارج از مرزهای خویش است و اینبار پس از مدتها توپباران کردن مناطق مسکونی و آبادیهای منطقه قندیل بمنظور تظاهر سرکوب چریکهای مسلح پژاک نیروهای مزدور خویش اعم از سپاه و انصار الاسلام را روانه خاک کردستان عراق نموده است . این در حالی است که مقامات نظامی و انتظامی حکومت منطقه ای کردستان عراق ورود افراد سپاه پاسداران و انصار الاسلام را به خاک کردستان عراق تکذیب کرده و عملا هیچ موضعگیری در قبال توپبارانهای جمهوری اسلامی تاکنون از خویش نشان نداده اند .
هجوم افراد سپاه و بحران زایی در خارج از مرزهای ایران نه راه حل فرار از بحرانهای داخلی و نه راه حل مسئله ملیتهای تحت ستم ایران است .رژیم ترکیه نیز قبلا بارها این شیوه را آزموده و چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی دست خال مجبور به عقب نشینی گردید . جمهوری اسلامی نیز قطعاً با آزمون شیوه های شکست خورده نه تنها قادر به قدرت نمایی نخواهد بود بلکه با تحمل شکست نظامی بر بحرانهای داخلی خویش نیز خواهد افزود .ما ضمن محکوم نمودن هجوم مزدوران جمهوری اسلامی به پایگاههای پژاک و خاک کردستان عراق چریکهای پژاک را به مقاومت در برابر مهاجمین مرتجع فر خوانده و افکار عمومی داخلی و خارجی را به حمایت از مقاومت بر حق خلق ستمدیده کرد فرا میخوانیم. سرنگون باد رژيم جمهورى اسلامى ايران
برقرار باد جمهورى فدراتيو شورايى ايران !
سازمان اتحاد فدائيان كمونيست
كميتة ايالتى كردستان19/7/2011
مطلب زیر از سایتی گرفته شده است که آدرس آن در انتهای مطلب درج شده است و دارای نکاتی است که قابل قبول به نظر می آید
نام حزب حيات آزاد کردستان براي پژاک معنا ندارد
عرفان قانعي فرد
واژه پژاک - مخفف پارتيا ژيانا ئازادا کوردستاني ( حزب حيات آزاد کردستان ) – اسمي بي معنا است، زيرا پارتيا ( حزب ) : حزب سياسي چارچوب تعريف شده و مشخصي دارد اما آنچه در پژاک مي بينيم با هيچ معياري سازگاري ندارد نه هماهنگ با فرهنگ مردم کرد و خواسته هاي آن است، نه ايدئولوژي تعريف شده اي دارد . مبناي تئوريک آن هم گفته هاي اوجالان است ( دزد ادبي حرف بزرگان که بيشتر اعضا، بيسواد آنها را کورکورانه قبول مي کنند) . و بنا به رويه اين فرقه ، اوجالان را تا حد خدايي بزرگ مي کنند. فرقه اوجالان پرست پژاک، هيچ وجه تشابهي با حزب سياسي ندارد لذا حزب نيست. / ژيانا ( زندگي ) : اما در پژاک کسي حق شک، ترديد، اعتراض و انتقاد به گفته هاي اين فرقه را ندارد و اگر کورکورانه قبول نکرد، تحت خائن و مامور و جاسوس محاکمه و يا اعدام مي شود . پس واژه زندگي يا ژيانا صرفا براي فريب آورده مي شود چون پژاک متضاد زيستن و زندگي است. / ئازادا ( آزادي ) : فرد فريب خورده و عضو پژاک ، حق ندارد آزادانه از آن فرقه خارج شود، چاره اي جز فرار ندارد و در صورت دستگيري به اتهام خيانت، بدون محاکمه اعدام مي شود. حق اظهار نظر و بيان آزاد براي هيچ عضويي وجود ندارد، بايد الزاما گفته هاي فرقه را طوطي وار تکرار کند . امري متضاد ماهيت ازادي و به کار بردن کلمه آزادي ( ئازاديا ) در واقع خيانت به آزادي است. / کوردستان - که صرفا ناسيوناليست هاي تجزيه طلب بجاي املاي درست کردستان از آن استفاده مي کنند - اما کشوري به نام کردستان وجود نداشته و ندارد و عنوان مورد استفاده پژاک ، روياي شاعرانه و خيال خام است .با اين توضيحات ، نام فرقه تروريستي پژاک بي پايه و اساس است.
ممنوعيت ازدواج در پژاک، اما داشتن روابط نامشروع مخفي ، امري رايج است. پ ک ک و پژاک ادعا مي کنند که اعضاي آن نبايد ازدواج کنند و يکي از شعارهاي اصلي اين فرقه توجه خاص به حقوق زنان و احترام به آن مي باشد اما در عمل چنين نيست. عثمان اوجالان - 60 ساله ، برادر رهبر پ ک ک - دوبار ازدواج کرد آنهم با دو دختر جوان 3/1 سن اش ( يکي 21 ساله اهل منطقه قطور خوي و ديگري ۲۲ ساله اهل آکره کردستان ) . البته بدون اين که روال متداول جامعه را طي کند. رهبر پزاک نيز با يک دختر آلماني ازدواج کرده است . او مقيم آلمان است و در جايي گرم و نرم ادعاي مبارزه براي کرد را دارد در حالي که اعضاي سيه روز و ساده هم حق ازدواج ندارند، از سوتغذيه رنج مي برند و حق بازگشت هم ندارند . مردم کرد در ترکيه و عراق زندگي اقتصادي سختي را ميگذرانند، اما روزنامه «مليت»، نوشت که عثمان اوجالان 5/2 کيلو طلا به زن جديدش داد و هزينه ازدواجش نيز 52 هزار دلار بوده است.
خودکامگي اوجالان، رهبر خودخوانده امي ، سرمنشاء و رهبر اين فرقه است ، فردي خود - انتصاب و تحميل گر است که براي خود ماموريتي خاص قائل است و مي خواهد که همه تکريم و ستايش مخصوص رهبر برايش قايل باشند و او حق و درستي مطلق است و هرچه او بگويد صحيح و مطلق است. خود را مامور آزادي کرد و کردستان دانسته و خود را خداي واجب التکريم و مظهر مطلق ستايش در بين اعضاء و هواداران مي داند. در پژاک هيچکس، حق اظهار مخالفت با نظر اوجالان را ندارد حتي اگر به يقين بداند که او اشتباه مي گويد بايد اسير ادعاهاي پوچ و توخالي اين فرقه باشند. روابط دروني ساختار تشکيلاتي، عين خودکامگي است. در روابط دروني خود مرزهاي غيرقابل عبور ترسيم نموده و اعضاي خود را به طرق مختلف کنترل مي نمايند و به افرادي که از فرقه جدا مي شوند تحت عناوين بريده، مزدور و خائن ياد مي کنند. اوجالان را رهبر کاريزماتيک و داراي 500 کتاب مي نامند، اوجالان قبل از دستگيري دشمن سر سخت مصطفي کمال آتاتورک بود و بعد از دستگيري به تعريف و تمجيد از وي پرداخت ، با ادعاي استقلال براي کردستان جنگ را شروع کرد و اکنون مخالف سرسخت تجزيه ترکيه است اما ننگ آور اين است که اين رهبر خودخوانده کرد، نه کردي بلد است نه براي يادگيري آن تلاش کرده و تمام نوشته هايش به ترکي بوده و هست . زبان متداول در ميان فرقه اش يعني پ ک ک و پژاک نيز ترکي است . اما جاي شرم آنجاست که وقتي اوجالان مي گويد: من به ترکي فکر مي کنم و به ترکي خواب مي بينم . چنين فردي چگونه به خود اجازه مي دهد به نام کرد اين همه جنايت مرتکب شود ؟ آيا يادگرفتن کردي براي کسي که ادعاي نبوغ مي کند کار خيلي سختي است ؟ کسي که هميشه ادعا مي کند نابغه است.
موج سازي و مرثيه هاي احساسي ، امري است که پژاك براي اصالت غيرواقعي، در سايت رسمي خود، عكس و مشخصات افرادي را منتشر نموده، با اين ادعا که از كشتهشدگان اين گروه اند؛ اما برخي ازآنها اصلا ايراني نبودهاند، يا برخي از آنها قبل از تاسيس پژاك كشتهشده اند، يا بعضيها در ايران كشته نشده بلکه در درگيري با نيروهاي تركيه كشته شدهاند. مثلا افرادي چون فرزادكمانگر، فرهادوكيلي و علي حيدريان كه – رسانه هاي دولتي اعلام کردند که درسال 85 براي انجام ماموريت بمبگذاري كه از سوي پژاك به آنها محول شده بود؛ به تهران ميآيند و تقريبا با 10 كيلو TNT - دستگير و بعد اعدام ميشوند، که همانا اعدام چاره درد نبوده و نيست، اما. ( شيرين علمهولي - به تهران ميآيد و پس از انفجار بمب در اوايل خرداد 87 ، دستگير و بعدا اعدام ميشود).نکته قابل تامل اينکه، پژاك مسئوليت بمبگذاري را برعهده ميگيرد و در سايت خود ميگويد و حتي حاج احمدي باافتخار در مصاحبه با روزنامه ايتاليايي ميگويد: ما مدتي قبل در تهران اقدام به بمبگذاري موفق نموديم. در واقع پژاك، اين افراد سادهلوح را پس از بهرهبرداري ، همچون دستمالي بيارزشي به گوشهايي پرتاب مي کند و سوءاستفاده ابزاري و فريب پژاك براي همگان فاش مي شود. آيا کردها نبايد پرسش کنند که اين افراد قرباني مي شوند تا پژاك، در برابر رسانه ها و افکار عمومي مظلوم نمايي كند و خود را حامي حقوق بشر و حقوق كردها معرفي كند؟. چرا پژاک دست از خشونت برنمي دارد ؟ چرا اين همه تناقض در عمل و گفتار دارند ؟ نمونه ديگر مورد پرسش ، فرزاد کمانگر ، که حکومت اظهار داشت " سال 1385 به دستور فرقه پژاک قصد داشت يک بمب را با هدف انفجار جابجا کند، قبل از انتقال آن به داخل شهر، همراه با بمب مذکور دستگير شد. او هم مانند عبدالمالک ريگي شوکه شده بود و باور نمي کرد اما به مقامات قضايي تحويل داده شد و مانند هر مجرم ديگر به دار آويخته شد" اما بعد پژاک و هوادارانش – و افراد مشهور به فعال حقوق بشري در کردستان - در سايت هاي اجتماعي و عمومي و رسانه ها و ... فرياد زدند و مرثيه ها نوشتند که " فرزاد، فعال حقوق بشر و معلمي ساده بيش نيست و بي گناه است" و هنوز هم واقعيت امر بر کسي روشن نشده است ، گروهي منتقد مي گويند " اگر چنين است چرا هزاران معلم در اين سرزمين اعدام نمي شوند ؟ او معلمي بود که همراه با بمب دستگير شد، مگر در دادگاه بر اساس شايعه، حکمي را مي پذيرد؟ [ پيش از اعدام فرزاد صراحتا اعلام کرد که وي عضو آن بوده است و با اين کار بر ادعاهاي قبلي اش خط بطلان کشيد . چون دستگيري و اعدام فرزاد کمانگر پرسروصدا بود و اين فرقه را از نظر تبليغاتي تغذيه کرد، البته خانواده کمانگر هم بهره ها بردند . مهرداد کمانگر برادر فرزاد، پناهنده فرانسه شد و در پاريس در يک کازينو کار مي کند. شيرزاد کمانگر برادر ديگر فرزاد بلافاصله به عضويت شوراي رهبري فرقه پژاک در آمد] " ، حال جداي از طرح اين مسائل خصوصي بي مورد – و بدون در نظر گرفتن صحت و يا سقم اش و يا بي توجه به موج احساسي که او را همسنگ معلم هاي جان باخته اي چون فرخ رو پارسا، خانعلي، پرويز ناتل خانلري و ....مي خوانند !- مي توان پرسيد که براستي چه کسي برنده و ذينفع اين اعدام بود؟ ... جز پژاک، هيچ کس !
منبع
http://www.payanews.ir/?id=6552