جنبش کئوپراتیوهای کارگران بیکار در آمریکای لاتین
نادر احمدی
حاکمیت دولت های دیکتاتوری نظامی در دوران جنگ سرد در تمام کشورهای آمریکای لاتین و تسلط سرمایه آمریکائی و نئولیبرالیزم و جهانی سازی تأثیر مخربی بر زندگی مردم بر جای گذاشته است. در دسامبر 2001 خشم مردم آرژانتین شعله ور شد و مردم فقیر حومه بوئنوس آیرس پایتخت آرژانتین این شهر را به محاصر خود در آوردند و ضمن راهپیمائی در خیابانها در مدت 48 ساعت دولت (فرناندو دو لا رو) را ساقط کردند. در آن زمان 40% از مردم در فقر بسر می بردند و 25% از مردم گرسنه بودند و 10% از ثروتمندان 51 % از درآمدها را به خود اختصاص داده بودند. در ماه می سال 2002 میزان بدهی خارجی آرژانتین مبلغ114600000000 دلار آمریکا بود. بحران اقتصادی در آمریکای جنوبی که باعث ورشکستگی کارخانجات زیادی شد موجب شد تا صاحبان این کارخانچات فرار کنند و کارگران و کارخانه ها را به حال خود رها کنند که در نتیجه کارگران نیز برای تأمین نیاز خود و خانواده خود چاره ای نداشتند مگر این که دور هم جمع شوند و بدون حضور کارفرما خود کارخانه را به راه بیاندازند و مدیریت آن را به دست بگیرند. این کارگران شعار جنبش یک میلیونی مردم بی زمین در برزیل به نام "موویمینتو سین ترا" یعنی شعار: "اشغال، مقاومت، تولید" را سرلوحه اقدامات خود قرار دادند. بدینترتیب جنبش کارگران بیکار در مراحل اولیه بیش از 200 کارخانه را در آرژانتین، 100 کارخانه در برزیل و 20 کارخانه را در کشور اروگوئه مصادره کرده و در اختیار خود گرفت. در سال 1991 تعطیلی کارخانه "کالزادوس ماکرلی" در شهر سائو پائولو در برزیل موجب ایجاد جنبش کارگری "راه اندازی مجدد کارخانجات" در این کشور شد و این جنبش به دیگر کشورهای آمریکای لاتین و از جمله کشورهای آرژانتین و اروگوئه نیز سرایت کرد.
بیشتر کارخانجات تحت کنترل کارگران در آرژانتین کارخانه های کوچک و متوسطی هستند که در سالهای 1990 در نتیجه سیاست لیبرالیسم اقتصادی اعمال شده توسط دولت "کارلوس ِمنم" ورشکست شدند که 8% از آنها کارخانه های ذغال سنگ و 5 % نیز صنایع غذایی، حمل و نقل، پارچه بافی و خدمات بهداشتی بودند. در بیش از 71 % از کارخانه های تحت مدیریت کارگران، تمام کارگران بدون توجه به نوع تخصص و نوع کاری که انجام می دهند دستمزد مساوی دریافت می کنند و فقط در 15 درصد از این کارخانه ها دستمزد کارگران مثل گذشته پرداخت می شود! در آرژانتین کارگران تلاش می کنند تا کارخانه های تحت مدیریتشان به موسسات خارج از کنترل آنها تبدیل نشوند و به کنترل سرمایه داران در نیایند. تولیدات این موسسات در رابطه با نیازهای ضروری خود و دیگر مردم تنظیم می شوند و تنها در شهر بوئنوس آیرس 67 مؤسسه تولیدی در پاسخ به نیازهای مردم اجناس تولید خود را با قیمت عادلانه و بدون واسطه در بازارهای محلی به مردم عرضه می کنند.
اما در کشور ونزوئلا با حمایت دولت هوگو چاوز کئوپراتیوهای کارگری مثل قارچ می رویند. کئوپراتیوهای کارگری در ونزوئلا ریشه در چنبش کئوپراتیو کارگری در سالهای 1844 در شهر "رشدیل" در انگلستان دارد. در واقع جنبش کئوپراتیوهای کارگری در ونزوئلا در سال 1959 شروع شد و اکنون بیش از 870 کئوپراتیو کارگری در بخش های حمل و نقل و خدمات وجود دارند و فقط در سال 2001 بیش از هزار کئوپراتیو جدید در بخش های مختلف توسط کارگران ونزوئلا ایجاد شدند و در سالهای بعد این روند ادامه یافت و از وقتی که دولت ونزوئلا از ایجاد کئوپراتیوهای کارگری حمایت مالی می کند روند ایجاد کئوپراتیوها سرعت زیادی به خود گرفته است. در سال 2003 تعداد 18000 و در سال 2004 تعداد 36000 و در سال 2005 تعداد 41000 کئوپراتیو کارگری جدید ایجاد شدند. کشور ونزوئلا با 26 میلیون نفر جمعیت و 12 میلیون نیروی کاری فعال دارای حداقل 132000 کئوپراتیو است که 1.3 میلیون نفر به آن ها وابسته هستند.
در برزیل نیز مثل آرژانتین روند ایجاد کئوپراتیوهای کارگری پروسه مشابهی را طی کردند. در سال 1991 کارخانه "الزادوس مارکرلی" در شهر سائوپائولو تعطیل شد و در نتیجه 842 نفر بیکار شدند اما کارگران این کارخانه با حمایت اتحادیه کارگران کفش دوزی کارخانه را مجددأ به راه انداختند و کارگران خود مدیرت آن را به دست گرفتند و "اتحادیه ملی شرکتهای تحت مدیریت کارگران یا ( آ.ان.تی.ای.آ.جی)" را ایجاد کردند. (آ.ان.تی.ای.آ.جی) اکنون در بیش از 6 ایالت دفتر نمایندگی دارد و تمام کارخانه های تحت مدیریت کارگران را به هم مرتبط می کند. حل مشکل نیاز این کارخانه ها به سرمایه وظیفه مهم (آ.ان.تی.ای.آ.جی) می باشد و در 307 کارخانه که توسط کارگران اداره می شوند پانزده هزار نفر شاغل هستند که همه این کارخانجات تحت پوشش (آ.ان.تی.ای.آ.جی) قرار دارند.
(آ.ان.تی.ای.آ.جی) مدیریت کارگران بر کارخانه های مصادره شده را نوعی مالکیت اجتماعی بر وسائل تولید و مشارکت دمکراتیک کارگران در مدیریت کارخانه و تصمیم گیریهای جمعی در مورد کمیت و کیفیت و نوع تولید و فروش محصولات می داند. این شیوه مدیریت باعث بی نیازی کارگران از استخدام مدیران حرفه ای و بوروکرات می شود. جنبش کارگران بیکاری که اکنون خود ارباب خودشان هستند قصد دارد تا در آمریکای لاتین یک بازار مشترک برای کشورهای این قاره ایجاد کند.
جنبش مصادره کارخانجات ورشکسته و خود مدیریتی کارگران و مصادره زمین در آمریکای لاتین یک ابتکار خود جوش مردمی است که بحران اقتصادی و بیکاری و فقر نیروی محرکه اصلی آن است و بدون دخالت احزاب سیاسی و اتحادیه های کارگری ایجاد شد و رشد و نمو کرد و در یک کلام این جنبش محصول ضرورتهای اجتماعی است. اما این جنبش با کیفیت بسیار بالای خود معرف رشد اجتماعی و سیاسی بسیار بالا در میان مردم کشورهای آمریکای لاتین است و به همین دلیل است که تمام جنبشهای سیاسی و اجتماعی در آمریکای لاتین دارای جهتگیری چپ و سوسیالیستی هستند. مهمترین خصلت این جنبش بسیار مهم کارگری خصلت گسترده بودن آن در بین اغلب کشورهای آمریکا لاتین است که مرزهای ملی را در نوردیده است و در بین کارگران به جای رقابت برای جلب رضایت ارباب های سرمایه دار اکنون همکاری و تعاون برقرار کرده است و کارگران با دریافت دستمزد برابر، در بین خود روحیه اعتماد متقابل و برابری طبقاتی را ایجاد کرده اند و این موضوع ثابت می کند که بر قراری سوسیالیسم لزومأ از کانال کسب قدرت سیاسی توسط احزاب سیاسی مارکسیست و بر قراری سوسیالیسم دولتی نمی گذرد، و دیدگاههای سوسیالیستی می تواند و باید در شرایط کنونی نیز به ابزاری برای بهبود زندگی کارگران و زحمتکشان تبدیل شود و این ایدئولژی فقط یک ایدئولژی حزبی و دولتی نیست!
حاکمیت دولت های دیکتاتوری نظامی در دوران جنگ سرد در تمام کشورهای آمریکای لاتین و تسلط سرمایه آمریکائی و نئولیبرالیزم و جهانی سازی تأثیر مخربی بر زندگی مردم بر جای گذاشته است. در دسامبر 2001 خشم مردم آرژانتین شعله ور شد و مردم فقیر حومه بوئنوس آیرس پایتخت آرژانتین این شهر را به محاصر خود در آوردند و ضمن راهپیمائی در خیابانها در مدت 48 ساعت دولت (فرناندو دو لا رو) را ساقط کردند. در آن زمان 40% از مردم در فقر بسر می بردند و 25% از مردم گرسنه بودند و 10% از ثروتمندان 51 % از درآمدها را به خود اختصاص داده بودند. در ماه می سال 2002 میزان بدهی خارجی آرژانتین مبلغ114600000000 دلار آمریکا بود. بحران اقتصادی در آمریکای جنوبی که باعث ورشکستگی کارخانجات زیادی شد موجب شد تا صاحبان این کارخانچات فرار کنند و کارگران و کارخانه ها را به حال خود رها کنند که در نتیجه کارگران نیز برای تأمین نیاز خود و خانواده خود چاره ای نداشتند مگر این که دور هم جمع شوند و بدون حضور کارفرما خود کارخانه را به راه بیاندازند و مدیریت آن را به دست بگیرند. این کارگران شعار جنبش یک میلیونی مردم بی زمین در برزیل به نام "موویمینتو سین ترا" یعنی شعار: "اشغال، مقاومت، تولید" را سرلوحه اقدامات خود قرار دادند. بدینترتیب جنبش کارگران بیکار در مراحل اولیه بیش از 200 کارخانه را در آرژانتین، 100 کارخانه در برزیل و 20 کارخانه را در کشور اروگوئه مصادره کرده و در اختیار خود گرفت. در سال 1991 تعطیلی کارخانه "کالزادوس ماکرلی" در شهر سائو پائولو در برزیل موجب ایجاد جنبش کارگری "راه اندازی مجدد کارخانجات" در این کشور شد و این جنبش به دیگر کشورهای آمریکای لاتین و از جمله کشورهای آرژانتین و اروگوئه نیز سرایت کرد.
بیشتر کارخانجات تحت کنترل کارگران در آرژانتین کارخانه های کوچک و متوسطی هستند که در سالهای 1990 در نتیجه سیاست لیبرالیسم اقتصادی اعمال شده توسط دولت "کارلوس ِمنم" ورشکست شدند که 8% از آنها کارخانه های ذغال سنگ و 5 % نیز صنایع غذایی، حمل و نقل، پارچه بافی و خدمات بهداشتی بودند. در بیش از 71 % از کارخانه های تحت مدیریت کارگران، تمام کارگران بدون توجه به نوع تخصص و نوع کاری که انجام می دهند دستمزد مساوی دریافت می کنند و فقط در 15 درصد از این کارخانه ها دستمزد کارگران مثل گذشته پرداخت می شود! در آرژانتین کارگران تلاش می کنند تا کارخانه های تحت مدیریتشان به موسسات خارج از کنترل آنها تبدیل نشوند و به کنترل سرمایه داران در نیایند. تولیدات این موسسات در رابطه با نیازهای ضروری خود و دیگر مردم تنظیم می شوند و تنها در شهر بوئنوس آیرس 67 مؤسسه تولیدی در پاسخ به نیازهای مردم اجناس تولید خود را با قیمت عادلانه و بدون واسطه در بازارهای محلی به مردم عرضه می کنند.
اما در کشور ونزوئلا با حمایت دولت هوگو چاوز کئوپراتیوهای کارگری مثل قارچ می رویند. کئوپراتیوهای کارگری در ونزوئلا ریشه در چنبش کئوپراتیو کارگری در سالهای 1844 در شهر "رشدیل" در انگلستان دارد. در واقع جنبش کئوپراتیوهای کارگری در ونزوئلا در سال 1959 شروع شد و اکنون بیش از 870 کئوپراتیو کارگری در بخش های حمل و نقل و خدمات وجود دارند و فقط در سال 2001 بیش از هزار کئوپراتیو جدید در بخش های مختلف توسط کارگران ونزوئلا ایجاد شدند و در سالهای بعد این روند ادامه یافت و از وقتی که دولت ونزوئلا از ایجاد کئوپراتیوهای کارگری حمایت مالی می کند روند ایجاد کئوپراتیوها سرعت زیادی به خود گرفته است. در سال 2003 تعداد 18000 و در سال 2004 تعداد 36000 و در سال 2005 تعداد 41000 کئوپراتیو کارگری جدید ایجاد شدند. کشور ونزوئلا با 26 میلیون نفر جمعیت و 12 میلیون نیروی کاری فعال دارای حداقل 132000 کئوپراتیو است که 1.3 میلیون نفر به آن ها وابسته هستند.
در برزیل نیز مثل آرژانتین روند ایجاد کئوپراتیوهای کارگری پروسه مشابهی را طی کردند. در سال 1991 کارخانه "الزادوس مارکرلی" در شهر سائوپائولو تعطیل شد و در نتیجه 842 نفر بیکار شدند اما کارگران این کارخانه با حمایت اتحادیه کارگران کفش دوزی کارخانه را مجددأ به راه انداختند و کارگران خود مدیرت آن را به دست گرفتند و "اتحادیه ملی شرکتهای تحت مدیریت کارگران یا ( آ.ان.تی.ای.آ.جی)" را ایجاد کردند. (آ.ان.تی.ای.آ.جی) اکنون در بیش از 6 ایالت دفتر نمایندگی دارد و تمام کارخانه های تحت مدیریت کارگران را به هم مرتبط می کند. حل مشکل نیاز این کارخانه ها به سرمایه وظیفه مهم (آ.ان.تی.ای.آ.جی) می باشد و در 307 کارخانه که توسط کارگران اداره می شوند پانزده هزار نفر شاغل هستند که همه این کارخانجات تحت پوشش (آ.ان.تی.ای.آ.جی) قرار دارند.
(آ.ان.تی.ای.آ.جی) مدیریت کارگران بر کارخانه های مصادره شده را نوعی مالکیت اجتماعی بر وسائل تولید و مشارکت دمکراتیک کارگران در مدیریت کارخانه و تصمیم گیریهای جمعی در مورد کمیت و کیفیت و نوع تولید و فروش محصولات می داند. این شیوه مدیریت باعث بی نیازی کارگران از استخدام مدیران حرفه ای و بوروکرات می شود. جنبش کارگران بیکاری که اکنون خود ارباب خودشان هستند قصد دارد تا در آمریکای لاتین یک بازار مشترک برای کشورهای این قاره ایجاد کند.
جنبش مصادره کارخانجات ورشکسته و خود مدیریتی کارگران و مصادره زمین در آمریکای لاتین یک ابتکار خود جوش مردمی است که بحران اقتصادی و بیکاری و فقر نیروی محرکه اصلی آن است و بدون دخالت احزاب سیاسی و اتحادیه های کارگری ایجاد شد و رشد و نمو کرد و در یک کلام این جنبش محصول ضرورتهای اجتماعی است. اما این جنبش با کیفیت بسیار بالای خود معرف رشد اجتماعی و سیاسی بسیار بالا در میان مردم کشورهای آمریکای لاتین است و به همین دلیل است که تمام جنبشهای سیاسی و اجتماعی در آمریکای لاتین دارای جهتگیری چپ و سوسیالیستی هستند. مهمترین خصلت این جنبش بسیار مهم کارگری خصلت گسترده بودن آن در بین اغلب کشورهای آمریکا لاتین است که مرزهای ملی را در نوردیده است و در بین کارگران به جای رقابت برای جلب رضایت ارباب های سرمایه دار اکنون همکاری و تعاون برقرار کرده است و کارگران با دریافت دستمزد برابر، در بین خود روحیه اعتماد متقابل و برابری طبقاتی را ایجاد کرده اند و این موضوع ثابت می کند که بر قراری سوسیالیسم لزومأ از کانال کسب قدرت سیاسی توسط احزاب سیاسی مارکسیست و بر قراری سوسیالیسم دولتی نمی گذرد، و دیدگاههای سوسیالیستی می تواند و باید در شرایط کنونی نیز به ابزاری برای بهبود زندگی کارگران و زحمتکشان تبدیل شود و این ایدئولژی فقط یک ایدئولژی حزبی و دولتی نیست!