جلوه هایی از گلوبالیزیشن سرمایه
نادر احمدی
جمعه، 2006/01/25
گلوبالیزیشن و نئولیبرالیسم در غالب یک سیستم جهانی را باید به عنوان جنگ برای تسخیر مناطق اقتصادی جدید و قدیم و تقسیم مجدد انها قلمداد کرد. با سقوط امپراتوری روسیه و پایان جنگ سرد و تغییر شرایط اقتصادی-سیاسی جهانی , امپریالیسم آمریکا سرمست از پیروزی، تهاجمی تر شد و در سازمان ملل, دادگاه لاهه, کیوتو ژاپن, صندوق بین المللی پول ودر تصمیم گیریهای بانک جهانی تصمیمهای خود را به دیگران تحمیل میکند. گلوبالیزبشن را آمریکانیزیشن هم مینامند. اتحادیه اروپا که مدیریت اقتصادی امریکایی را الگوی خود قرار داده , قوانین دمکراتیک را که حاصل صدها سال مبارزات کارگری است نابود کرده , کارخانه ها را به کشورهای جهان سوم منتقل و کارگران را بیکارمی سازد.
“ در يک اقتصاد جهاني شده، سرمايه، کار، مواد اوليه هيچ کدام خود به خود، عنصر اقتصادي تعيين کننده نيستند. امري که مهم شمرده مي شود، ارتباط بهينه بين اين سه عنصر است. براي برقراري اين ارتباط ، يک شرکت نه به مرزها توجهي دارد و نه به قوانين و تنها سود آور ترين نوع استفاده از اطلاعات، سازماندهي کار و انقلاب مديريتي را مد نظر دارد. بيشتر اوقات اين امر باعث شکاف همبستگي در بطن يک کشور شده وکار به آنجا مي کشد که منافع شرکت و منافع جامعه ملي از هم جدا مي شوند و منطق بازار و دموکراسي نيزاز هم فاصله مي گيرند
از سويي ديگر، جهاني سازي با مکانيسم مبادلات تجاري اش، به هم وابستگي بيش از پيش تنگاتنگ اقتصادهاي بسياري از کشورها دامن مي زند. حجم صادرات و واردات همواره در حال افزايش است. اما جهاني سازي به ويژه شامل مبادلات مالي مي شود، زيرا که آزادي گردش جريان پول در آن تمام و کمال است. و بنا بر اين، بخش مالي بر طيف اقتصاد مسلط مي شود.
افراد دارا و توانمند براي سود دهي هر چه بيشتر سرمايه خود، دو راه دارند : يا در بورس سرمايه گذاري کنند (در هر بورسي در جهان، زيرا که سرمايه ها بي هر گونه مانعي جريان دارند) و يا در يک پروژه صنعتي (ايجاد يک کارخانه محصولات مصرفي). راه حل دوم ميزان متوسط سودي در اروپا حدود ٦ تا ٨ در صد به همراه مي آورد. در حاليکه با سرمايه گذاري در بورس، سودآوري ميتواند به سطح بالاتري برسد ١٧ درصد، در آلمان ٢٢(درسال ٢٠٠٦ در فرانسه، بازارهاي بورسي افزايش سودي بالغ بر ٥ ٣٣ درصد داشته اند).درصد و در اسپانيا ٦
با چنين تفاوت فاحشي، سرمايه داران ديگر حاضر به سرمايه گذاري در بخش صنعتي (همانجايي که محل آفرينش اشتغال است) نيستند. مگر آنکه اين سرمايه گذاري برايشان حدود ١٥ در صد سود سالانه به ارمغان بياورد. و اين در حاليکه ديديم که ميزان متوسط سود آوري براي اين نوع سرمايه گذاري در اروپا بين ٦ تا ٨ در صد مي باشد. چه بايد کرد ؟ مثلأ سرمايه گذاري در چين و يا در تايلند، کشور هايي که به واسطه دستمزد بسيار نازل شان امکان سود سرمايه گذاري اي تا ميزان ١٥ در صد و يا حتي بيشتر را ميسر مي سازند . به همين علت است که امروزه اين همه سرمايه گذاري در چين صورت مي گيرد.” ( لوموند دیپلوماتیک)
از پایان جنگ دوم جهانی تا سال 1992 بیش از 149 جنگ در جهان اتفاق افتاده و در نتیجه 23 میلیون نفر کشته شده اند تا کمپانی های اسلحه سازی بر ثروت خود بیافزایند. اگر جمعیت جهان را 5 میلیارد نفر در نظر بگیریم 10% این جمعیت در رفاه و بقیه در فقر بسر می برند. درامد شرکتهای جنرال موتورز وفورد و تویوتا از درآمد ملی کشورهای دانمارک , افریقای جنوبی و نروژ بیشتر است. سرمایه 358 نفر از ثروتمندانِِ ِ جهان معادل درآمد 45% از کل جمعیت جهان است.مجموع کل قروض جهانی کل دولتها و شرکتها بیش از 33 تریلیون دلار است و کشور آمریکا علاوه بر اینکه در کنار رژیم جمهوری اسلامی و چین رکورددار اعدام در جهان است ، با بیش از 300 میلیارد دلار بدهی، مقروض ترین کشور جهان است. دو میلیون نفر در زندانهای آمریکا با روزی کمتر از 1 دلار برای شرکتها کار می کنند و به همین دلیل متهمین حبس سنگین می گیرند و دیر آزاد می شوند تا بیشتر در زندان بمانند و بیشتر کارمجانی کنند. در امریکا به عنوان تنها کشور غربی 40 میلیون نفر فاقد بیمه های خدمات درمانی هستند و تلویزیون هلند نشان داد که بیماران امریکایی بصورت گروهی به کانادا میروند تا دارو بخرند زیرا در کانادا قیمت دارو 60% ارزان ترامریکا است. در آمریکا 700000 نفر بی خانمان و بی سرپناه وجود دارند.
در امریکا بین سالهای 1983 تا 1989 ,1% از مردم 61.6% و 80% از مردم 1.2% از ثروت ملی را در اختیار داشتند.
از یک میلیارد و 148 میلیون نفرکودک در جهان ، حداقل 100 میلیون نفر در خیابانها می خوابند. در قاره آسیا حداقل 146 میلیون کودک در انواع مشاغل کار می کنند و سازمان ملل گزارش می دهد که سالانه یک میلیون کودک به فحشاء کشیده می شوند.
کشورهای غربی با پرداخت یارانه به کشاورزان خود محصولات بدین ترتیب ارزان تمام شده آنها را سرازیر کشورهای جهان سوم می کنند تا اقتصاد انها را نابود کنند. وقتی که دولت افریقای جنوبی که کشورش بالاترین تعداد مریض مبتلا به ایدز را در جهان دارد اقدام به وارد کردن داروی ارزانتر از محصولات کمپانی های غربی از کشور هند کرد با اعتراض کشورهای غربی مواجه شد، زیرا برای اینها سود و پول مهمتر از جان انسانهاست. کمپانیهای غربی با انتقال کارخانجات به کشورهای جهان سوم از یک طرف کارگران را بی کار میکنند و از طرف دیگر کارگران و محیط زیست را در ممالکی مثل هند و نیجریه نابود میکنند. در چین شاهد مرگ کارگران در معادن هستیم و در هند کارخانه شیمیایی کمپانی یونیون کارباید در شهر بوپال دهها هزار نفر قربانی میگیرد و در نیجریه کمپانی نفتی شل محیط زیست مردم را نابود می کند و اگر نویسنده مبارزی مثل کن سارو ویوا اعتراض می کند حکومت نظامی او را اعدام می کند.
بر اساس سیاستهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول کشورهای وام گیرنده باید بازار خود را بر روی محصولات خارجی باز کنند ، بخش های دولتی را خصوصی کنند ، بخش های کلیدی اقتصاد خود را در اختیار سرمایه گذاران خارجی قرار دهند و به سیاستهای ناچیز حمایت از محرومین خاتمه دهند اما آمریکا مجاز است که بازار خود را بر روی فولاد وارداتی حتی از اروپا و کانادا و ژاپن ببندد.
در نظام گلوبالیزه شده به همان اندازه که حرکت سرمایه و سرازیر شدن آن به بازار ارزان کار در کشورهای عقب نگاه داشته تسهیل می شود در راه حرکت نیروی کار مانع ایجاد می شود تا بتوان ضمن کنترل بازار کار در ممالک ارزان از افزایش سطح دستمزدها جلوگیری کرده و مانع کاهش نرخ سود برای شرکتهای امپریالیستی شد. اما از طرف دیگر در شرایطی که اتحادیه های کارگری نماینده سرمایه داران هستند و نماینده کارگران نیستند و طیقه کارگر در کشورهای غربی فاقد انسجام و مدیریت واحد و انقلابی برای خود است گلوبالیزیشن و هجوم کارگران خارجی تازه وارد به کشورهای غربی که فاقد هویت قانونی !! هستند و حاضر میشوند که با دستمزدهای خیلی نازل در شرایط بردگی کار کنند که در نتیجه سطح دستمزدها کاهش یافته و متأسفانه بین کارگران بومی و غیر بومی رقابت و دشمنی ایجاد میشود. مثلأ در آمریکا که گفته می شود بیش از 12 میلیون کارگر غیر قانونی !! لاتینو وجود دارند کارگران بومی و اتحادیه های آنان به جای تحت حمایت قرار دادن هم طبقه ایهای خود و تحت فشار قرار دادن صاحبان سرمایه برای استخدام افراد بیشتر و کاهش ساعات کار و افزایش سطح دستمزدها خود با عفو عمومی برای کارگران غیر قانونی مخالفت می کنند زیرا آنها کارگران خارجی را رقیب خود می دانند و دولت آمریکا و اتحادیه های به اصطلاح کارگری علت اصلی ایجاد این شرایط هستند.
کشور افریقایی مالاوی در سال 2002 مبلغ 206 میلیون دلار قرض خارجی داشت . درصد زیادی از مردم این کشور مبتلا به ایدز هستند و30% جمعیت این کشور از گرسنگی رنج می برد و نصف مردمش با روزی 1 دلاردرآمد زندگی میکنند. همین کشور با وجودی که از گرسنگی رنج میبرد در سال 2002 مجبور شد که 167000 تن از ذخیره غلات خود را بفروشد تا بتواند 300 میلیون دلار بدهی خود را به یک بانک کشور آفریقای جنوبی بپردازد. سازمان تحولات جهانی WDM ،اتحادیه اروپا و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را متهم میکند که انها دولت مالاوی را مجبور کردند که یارانه به کشاورزان کوچک و متوسط را قطع کند و ذخیره غلات خود را بفروشد و در نتیجه بین اکتبر 2001 و مارت 2002 قیمت برنج و ذرت در بازار مالاوی 400% گران تر شد.
در نتیجه بحرانهای سیستم سرمایه داری جهانی و تحمیل این بحرانها به کشورهای جهان سوم و وجود دولت های دست نشانده، این کشورها دچار عدم ثبات سیاسی- اقتصادی شده و نیروی متخصص (سرمایه انسانی) از این کشورها راهی غرب میشود ( Brain Drain). سازمان ملل گزارش میکند که تعداد مهاجران در جهان از 2 میلیون نفر در سال 1975 به 27 میلیون نفر در سال 1995 افزایش پیدا کرده است. بجز صدها هزار نفری که به صورت غیر مجاز برده وار در امریکا کار می کنند کنگره امریکا در سال 2000 تصمیم گرفت که تعداد ویزا برای مهاجران متخصص را از 115000 نفردر سال به 119000 نفرافزایش دهد. 4000000 ایرانی بعد از قیام سال 1357 ایران را ترک کرده اند واخیراً دولت جمهوری اسلامی و دولت ایتالیا مشغول مذاکره برای صدور صدها هزار جوان تحصیل کرده ایرانی برای کار به ایتالیا بودند، اما به شرطی که در ایران اموزش کافی ( لقمه آماده ) دیده باشند. با وجودیکه درامدهای ارزی دولت ایران از بابت صدور نفت و گاز طی 5 سال گذشته 120 میلیارد دلار بوده ، نه تنها ذخیره ارزی دولت تمام شده بلکه 33 میلیارد دلار بدهی نیز ببار اورده است.
نشریه آمریکایی Foreign Affairs نوشت: هزینه بزرگ کردن یک بچه امریکایی در یک خانواده متوسط تا سن 18 سالگی 200000 دلار می شود، حالا شما حساب کنید که با این سیل عظیم مهاجرت از کشورهای جهان سوم به کشورهای اروپایی ، آمریکا ، استرالیا و ژاپن چه مبلغی به جیب این کشورها واریز می شود؟
جمعه، 2006/01/25
گلوبالیزیشن و نئولیبرالیسم در غالب یک سیستم جهانی را باید به عنوان جنگ برای تسخیر مناطق اقتصادی جدید و قدیم و تقسیم مجدد انها قلمداد کرد. با سقوط امپراتوری روسیه و پایان جنگ سرد و تغییر شرایط اقتصادی-سیاسی جهانی , امپریالیسم آمریکا سرمست از پیروزی، تهاجمی تر شد و در سازمان ملل, دادگاه لاهه, کیوتو ژاپن, صندوق بین المللی پول ودر تصمیم گیریهای بانک جهانی تصمیمهای خود را به دیگران تحمیل میکند. گلوبالیزبشن را آمریکانیزیشن هم مینامند. اتحادیه اروپا که مدیریت اقتصادی امریکایی را الگوی خود قرار داده , قوانین دمکراتیک را که حاصل صدها سال مبارزات کارگری است نابود کرده , کارخانه ها را به کشورهای جهان سوم منتقل و کارگران را بیکارمی سازد.
“ در يک اقتصاد جهاني شده، سرمايه، کار، مواد اوليه هيچ کدام خود به خود، عنصر اقتصادي تعيين کننده نيستند. امري که مهم شمرده مي شود، ارتباط بهينه بين اين سه عنصر است. براي برقراري اين ارتباط ، يک شرکت نه به مرزها توجهي دارد و نه به قوانين و تنها سود آور ترين نوع استفاده از اطلاعات، سازماندهي کار و انقلاب مديريتي را مد نظر دارد. بيشتر اوقات اين امر باعث شکاف همبستگي در بطن يک کشور شده وکار به آنجا مي کشد که منافع شرکت و منافع جامعه ملي از هم جدا مي شوند و منطق بازار و دموکراسي نيزاز هم فاصله مي گيرند
از سويي ديگر، جهاني سازي با مکانيسم مبادلات تجاري اش، به هم وابستگي بيش از پيش تنگاتنگ اقتصادهاي بسياري از کشورها دامن مي زند. حجم صادرات و واردات همواره در حال افزايش است. اما جهاني سازي به ويژه شامل مبادلات مالي مي شود، زيرا که آزادي گردش جريان پول در آن تمام و کمال است. و بنا بر اين، بخش مالي بر طيف اقتصاد مسلط مي شود.
افراد دارا و توانمند براي سود دهي هر چه بيشتر سرمايه خود، دو راه دارند : يا در بورس سرمايه گذاري کنند (در هر بورسي در جهان، زيرا که سرمايه ها بي هر گونه مانعي جريان دارند) و يا در يک پروژه صنعتي (ايجاد يک کارخانه محصولات مصرفي). راه حل دوم ميزان متوسط سودي در اروپا حدود ٦ تا ٨ در صد به همراه مي آورد. در حاليکه با سرمايه گذاري در بورس، سودآوري ميتواند به سطح بالاتري برسد ١٧ درصد، در آلمان ٢٢(درسال ٢٠٠٦ در فرانسه، بازارهاي بورسي افزايش سودي بالغ بر ٥ ٣٣ درصد داشته اند).درصد و در اسپانيا ٦
با چنين تفاوت فاحشي، سرمايه داران ديگر حاضر به سرمايه گذاري در بخش صنعتي (همانجايي که محل آفرينش اشتغال است) نيستند. مگر آنکه اين سرمايه گذاري برايشان حدود ١٥ در صد سود سالانه به ارمغان بياورد. و اين در حاليکه ديديم که ميزان متوسط سود آوري براي اين نوع سرمايه گذاري در اروپا بين ٦ تا ٨ در صد مي باشد. چه بايد کرد ؟ مثلأ سرمايه گذاري در چين و يا در تايلند، کشور هايي که به واسطه دستمزد بسيار نازل شان امکان سود سرمايه گذاري اي تا ميزان ١٥ در صد و يا حتي بيشتر را ميسر مي سازند . به همين علت است که امروزه اين همه سرمايه گذاري در چين صورت مي گيرد.” ( لوموند دیپلوماتیک)
از پایان جنگ دوم جهانی تا سال 1992 بیش از 149 جنگ در جهان اتفاق افتاده و در نتیجه 23 میلیون نفر کشته شده اند تا کمپانی های اسلحه سازی بر ثروت خود بیافزایند. اگر جمعیت جهان را 5 میلیارد نفر در نظر بگیریم 10% این جمعیت در رفاه و بقیه در فقر بسر می برند. درامد شرکتهای جنرال موتورز وفورد و تویوتا از درآمد ملی کشورهای دانمارک , افریقای جنوبی و نروژ بیشتر است. سرمایه 358 نفر از ثروتمندانِِ ِ جهان معادل درآمد 45% از کل جمعیت جهان است.مجموع کل قروض جهانی کل دولتها و شرکتها بیش از 33 تریلیون دلار است و کشور آمریکا علاوه بر اینکه در کنار رژیم جمهوری اسلامی و چین رکورددار اعدام در جهان است ، با بیش از 300 میلیارد دلار بدهی، مقروض ترین کشور جهان است. دو میلیون نفر در زندانهای آمریکا با روزی کمتر از 1 دلار برای شرکتها کار می کنند و به همین دلیل متهمین حبس سنگین می گیرند و دیر آزاد می شوند تا بیشتر در زندان بمانند و بیشتر کارمجانی کنند. در امریکا به عنوان تنها کشور غربی 40 میلیون نفر فاقد بیمه های خدمات درمانی هستند و تلویزیون هلند نشان داد که بیماران امریکایی بصورت گروهی به کانادا میروند تا دارو بخرند زیرا در کانادا قیمت دارو 60% ارزان ترامریکا است. در آمریکا 700000 نفر بی خانمان و بی سرپناه وجود دارند.
در امریکا بین سالهای 1983 تا 1989 ,1% از مردم 61.6% و 80% از مردم 1.2% از ثروت ملی را در اختیار داشتند.
از یک میلیارد و 148 میلیون نفرکودک در جهان ، حداقل 100 میلیون نفر در خیابانها می خوابند. در قاره آسیا حداقل 146 میلیون کودک در انواع مشاغل کار می کنند و سازمان ملل گزارش می دهد که سالانه یک میلیون کودک به فحشاء کشیده می شوند.
کشورهای غربی با پرداخت یارانه به کشاورزان خود محصولات بدین ترتیب ارزان تمام شده آنها را سرازیر کشورهای جهان سوم می کنند تا اقتصاد انها را نابود کنند. وقتی که دولت افریقای جنوبی که کشورش بالاترین تعداد مریض مبتلا به ایدز را در جهان دارد اقدام به وارد کردن داروی ارزانتر از محصولات کمپانی های غربی از کشور هند کرد با اعتراض کشورهای غربی مواجه شد، زیرا برای اینها سود و پول مهمتر از جان انسانهاست. کمپانیهای غربی با انتقال کارخانجات به کشورهای جهان سوم از یک طرف کارگران را بی کار میکنند و از طرف دیگر کارگران و محیط زیست را در ممالکی مثل هند و نیجریه نابود میکنند. در چین شاهد مرگ کارگران در معادن هستیم و در هند کارخانه شیمیایی کمپانی یونیون کارباید در شهر بوپال دهها هزار نفر قربانی میگیرد و در نیجریه کمپانی نفتی شل محیط زیست مردم را نابود می کند و اگر نویسنده مبارزی مثل کن سارو ویوا اعتراض می کند حکومت نظامی او را اعدام می کند.
بر اساس سیاستهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول کشورهای وام گیرنده باید بازار خود را بر روی محصولات خارجی باز کنند ، بخش های دولتی را خصوصی کنند ، بخش های کلیدی اقتصاد خود را در اختیار سرمایه گذاران خارجی قرار دهند و به سیاستهای ناچیز حمایت از محرومین خاتمه دهند اما آمریکا مجاز است که بازار خود را بر روی فولاد وارداتی حتی از اروپا و کانادا و ژاپن ببندد.
در نظام گلوبالیزه شده به همان اندازه که حرکت سرمایه و سرازیر شدن آن به بازار ارزان کار در کشورهای عقب نگاه داشته تسهیل می شود در راه حرکت نیروی کار مانع ایجاد می شود تا بتوان ضمن کنترل بازار کار در ممالک ارزان از افزایش سطح دستمزدها جلوگیری کرده و مانع کاهش نرخ سود برای شرکتهای امپریالیستی شد. اما از طرف دیگر در شرایطی که اتحادیه های کارگری نماینده سرمایه داران هستند و نماینده کارگران نیستند و طیقه کارگر در کشورهای غربی فاقد انسجام و مدیریت واحد و انقلابی برای خود است گلوبالیزیشن و هجوم کارگران خارجی تازه وارد به کشورهای غربی که فاقد هویت قانونی !! هستند و حاضر میشوند که با دستمزدهای خیلی نازل در شرایط بردگی کار کنند که در نتیجه سطح دستمزدها کاهش یافته و متأسفانه بین کارگران بومی و غیر بومی رقابت و دشمنی ایجاد میشود. مثلأ در آمریکا که گفته می شود بیش از 12 میلیون کارگر غیر قانونی !! لاتینو وجود دارند کارگران بومی و اتحادیه های آنان به جای تحت حمایت قرار دادن هم طبقه ایهای خود و تحت فشار قرار دادن صاحبان سرمایه برای استخدام افراد بیشتر و کاهش ساعات کار و افزایش سطح دستمزدها خود با عفو عمومی برای کارگران غیر قانونی مخالفت می کنند زیرا آنها کارگران خارجی را رقیب خود می دانند و دولت آمریکا و اتحادیه های به اصطلاح کارگری علت اصلی ایجاد این شرایط هستند.
کشور افریقایی مالاوی در سال 2002 مبلغ 206 میلیون دلار قرض خارجی داشت . درصد زیادی از مردم این کشور مبتلا به ایدز هستند و30% جمعیت این کشور از گرسنگی رنج می برد و نصف مردمش با روزی 1 دلاردرآمد زندگی میکنند. همین کشور با وجودی که از گرسنگی رنج میبرد در سال 2002 مجبور شد که 167000 تن از ذخیره غلات خود را بفروشد تا بتواند 300 میلیون دلار بدهی خود را به یک بانک کشور آفریقای جنوبی بپردازد. سازمان تحولات جهانی WDM ،اتحادیه اروپا و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را متهم میکند که انها دولت مالاوی را مجبور کردند که یارانه به کشاورزان کوچک و متوسط را قطع کند و ذخیره غلات خود را بفروشد و در نتیجه بین اکتبر 2001 و مارت 2002 قیمت برنج و ذرت در بازار مالاوی 400% گران تر شد.
در نتیجه بحرانهای سیستم سرمایه داری جهانی و تحمیل این بحرانها به کشورهای جهان سوم و وجود دولت های دست نشانده، این کشورها دچار عدم ثبات سیاسی- اقتصادی شده و نیروی متخصص (سرمایه انسانی) از این کشورها راهی غرب میشود ( Brain Drain). سازمان ملل گزارش میکند که تعداد مهاجران در جهان از 2 میلیون نفر در سال 1975 به 27 میلیون نفر در سال 1995 افزایش پیدا کرده است. بجز صدها هزار نفری که به صورت غیر مجاز برده وار در امریکا کار می کنند کنگره امریکا در سال 2000 تصمیم گرفت که تعداد ویزا برای مهاجران متخصص را از 115000 نفردر سال به 119000 نفرافزایش دهد. 4000000 ایرانی بعد از قیام سال 1357 ایران را ترک کرده اند واخیراً دولت جمهوری اسلامی و دولت ایتالیا مشغول مذاکره برای صدور صدها هزار جوان تحصیل کرده ایرانی برای کار به ایتالیا بودند، اما به شرطی که در ایران اموزش کافی ( لقمه آماده ) دیده باشند. با وجودیکه درامدهای ارزی دولت ایران از بابت صدور نفت و گاز طی 5 سال گذشته 120 میلیارد دلار بوده ، نه تنها ذخیره ارزی دولت تمام شده بلکه 33 میلیارد دلار بدهی نیز ببار اورده است.
نشریه آمریکایی Foreign Affairs نوشت: هزینه بزرگ کردن یک بچه امریکایی در یک خانواده متوسط تا سن 18 سالگی 200000 دلار می شود، حالا شما حساب کنید که با این سیل عظیم مهاجرت از کشورهای جهان سوم به کشورهای اروپایی ، آمریکا ، استرالیا و ژاپن چه مبلغی به جیب این کشورها واریز می شود؟