اردوگاه کار اجباری، ارثیه حکومت تزاری برای حکومت بلشویکی
اگر چه که اردوگاه کاراجباری (نظام برده داری ) با استقرار حکومت بلشویکها در روسیه آغاز نشد اما بدون شک استقرار حکومت بلشویکی و ایجاد گولاک ها (اردوگاه کار اجباری بلشویکی) الهام بخش نازیهای آلمانی و فاشیست های ایتالیائی برای تآسیس اردوگاه کاراجباری و نابودسازی مخالفانشان بود. در دوران امپراتوری تزاری، اردوگاه کاراجباری به عنوان بخشی از سیستم دادگستری!؟ "کاتورگا" نام داشت و در واقع بلشویکها همان سیستم اردوگاه کار اجباری حکومت تزاری "کاتورگا" را کپی کردند و تداوم بخشیدند و آنرا "گولاگ" نامیدند! در سال 1954 یعنی یک سال بعد از مرگ استالین، نیکیتا خروشچف شروع به آزادسازی اسرای اردوگاههای کاراجباری استالین کرد و در سال 1960 رسمآ اردوگاههای کار اجباری را برچید. "در ماگادان کسی پير نمی شود" داستان زندگی دکتر عطاء الله صفوی، ايرانی مقيم تاجيکستان است که از بيست سالگی در زمان بگير بگير توده ای ها، پس از فروريختن حکومت پيشه وری و فرقه دمکرات آذربايجان، از ساری و از طريق ترکمن صحرا، به هوای گام نهادن به بهشت موعود به خاک اتحاد شوروی می گريزد، اما ده سال به اردوگاههای تبعيديان شوروی می افتد که سيه روزی باشندگانش را بهتر از هر کسی، نويسنده نامدار روس، سولژ نيتسين تصوير کرده است. دولت شوروی با حکومت شاهنشاهی در ایران قرارداد معاوضه مجرم! داشتند و بخوبی به یاد دارم که در زمان شاه وقتی که یک خلبان هلیگوپتر با یک هلیکوپتر به شوروی فرار کرد، دولت شوروی این خلبان را به دولت شاه تحویل داد. نباید از یاد برد که ساخت کارخانه ذوب آهن اصفهان برای حکومت شاه روابط برادرانه دو کشور را نیز منعکس می کرد! صفوی پس از مرگ استالين و آمدن خروشچف سرانجام تبرئه می شود و به تاجيکستان می رود. در آنجا درس می خواند و پزشک و جراح می شود. مقصود از کسی "پير" نمی شود هم اين است که در ماگادان همه بر اثر اعمال شاقه و شکنجه توانفرسا جوانمرگ می شوند. (... اردوگاه ما در اواسط سال ۱۹۴۹ بين ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ نفر زندانی داشت، اما در سال ۱۹۵۱ ، ۳۰۰ يا ۴۰۰ نفر زنده مانده بودند و بقيه نابود شده بودند. بعضی از زندانيان به هر وسيله ای ۱۰۰ تا ۱۵۰ گرم نمک از آشپزخانه می دزديدند، سپس اين نمک را با آب و سهميه نان شبانه روزی توی کاسه حلبی شان تريد و مخلوط می کردند و می خوردند. پس از يکی دو روز تمام بدن، بخصوص دست و پا و بيضه ها بطور وحشتناکی ورم می کرد. زندانی با اين خود آزاری فقط چند روزی می توانست به سر کار نرود. آن ديگری مرتب يخ می خورد ( در کنار اقيانوس منجمد شمالی تا گرفتار آنژين بشود. بعد علامت بيماری قلبی نمودار می شد. خيال نکنيد که اين افراد با اين کارها می توانستند از دست عذاب روزمره فرار بکنند! مسئولان زندان به آنها بی اعتنايی می کردند تا جان بسپارند و ديگران متوجه بشوند که اين کارها فايده ای برايشان ندارد ...) روايت دکتر صفوی خاطرات يک ايرانی از مجمع الجزاير گولاک است. نکته جالب این است که هم در شوروی و هم در آلمان نازی و چین، اردوگاه کاراجباری را "بازآموزی" یا "آموزش مجدد" می نامند! در شوروی سابق، اردوگاه کاراجباری را "گولاگ" می نامیدند و در چین آنرا "لاوگای" یعنی "اصلاح از طریق کار" می نامند. در سال 1921 وقتی که شورش کرنشتاد به وقوع پیوست، اندکی قبل از تصرف کرونشتاد حدود 8 هزار نفر از مردم با گذر کردن از دریای یخ زدۀ شرق موفق شدند به فنلاند فرار کنند، که در آنجا در قرارگاههای موقت پناهندگان و فراریان در ترییوکی، ویبورگ و اینو اسکان داده شدند. بسیاری از آنها با اعتماد به یک قول دروغین عفو، در 1922 دوباره به روسیه بازگشتند و در آنجا بلافاصله بازداشت و به اردوگاههای سولوکی و کلموگوری، یکی از وحشتناکترین اردوگاههای کار اجباری برده شدند. بر اساس اطلاعات به دست آمده از منبعی که به آنارشیستها مربوط میشد از تعداد 5 هزار بازداشتی که از کرونشتاد به کلموگوری آورده شدند، در اوایل سال 1922 حتی 1500 نفر هم زنده نماندند. شهرت وحشتناک اردوگاه کلموگوری در ساحل رود دوینا به روشهای سریعی مربوط می شود که در این اردوگاه برای خلاص شدن از شر تعدادی از بازداشتیها مورد استفاده قرار می گرفت. این افراد نگون بخت را به کشتیهای بارکش رودخانهای سوار میکردند و در حالیکه دستها و پاهای آنها بسته بود و وزنۀ سنگینی بر گردن داشتند، به داخل رودخانه می انداختند. میخائیل کدروف، یکی از افراد مؤثر چکا ، این غرق کردن جمعی در آب را در ژوئن 1920 به کارگرفته بود. بر اساس چندین گواهی شهود که همه با یکدیگر تطابق دارند تعداد زیادی از شورشیان کرونشتاد که به کلموگوری انتقال داده شده بودند به همراه قزاقها و دهقانان ایالت تامبوف در 1922 در رودخانۀ دوینا غرق شدند. در همان سال یک کمیسیون ویژۀ تخلیه، 2514 غیر نظامی را از کرونشتاد، تنها به این دلیل که در طول مدت شورش در قلعۀ شهر مانده بودند، به سیبری اعزام کرد. آری در شوروی به اصطلاح سوسیالیستی! در ابتدا اردوگاههای کار اجباری را برای نابودی " کودکان خیابانی و بی سرپرست روس" ایجاد کردند! و در نظام سوسیالیستی!! شوروی سابق کودکان را به جرم بی خانواده بودن و به دلیل فقر و گرسنگی و دزدی کردن را به جای اصلاح و تربیت زندانی و نابود می کرده اند. نظام شوروی سابق یک نظام متشکل از رهبرانی انتقامجو و سرکوبگر بوده است که به جای مبارزه با علت، معلول را نابود می کرده اند و بی دلیل نیست که مردم روسیه خود را از شر این نظام جهنمی خلاص کردند.! ( به پاورقی نگاه شود) داستان عشق مارکسیستهای ایرانی به شوروی و چین همانند عشق حزب الهی های لبنانی به خمینی و حکومت آخوندی است! حتمآ شما کتاب بسیار جالب "آ.ماکارنکو" روانشناس روس را در مورد شیوه های آموزشی که او برای بازپروری کودکان بزهکار و بی سرپرست بکار بود را خوانده اید، اما بلشویکها راه ساده تر ر ا برگزیده بودند و برای آموزش کودکان خیابانی دستگیر شده آنقدر از آنان کار می کشیدند تا بمیرند و از شر آنها خلاص شوند! در گولاگهای شوروی سوسیالیستی! از سال 1929-1953 بیش از 1053829 نفر مردند و در تمام کشورهای دارای اردوگاه کار اجباری از اسرا به عنوان برده های مجانی تا حد مرگ کار کشیده می شود و هنوز در کشورهای چین و کره شمالی ادامه پیدا می کند! اسرای اردوگاه کار اجباری نیروی کار مجانی بودند و هستند که اقتصاد جنگی در شوروی سابق و آلمان نازی و چین و کره شمالی را تغذیه می کنند. در زندان های آمریکای دمکرات و بشردوست، در شرایط کنونی با پرداخت روزی یک دلار زندانیان را در اختیار شرکت های خصوصی قرار می دهند و زندانی سازی یک سیاست رسمی دولت آمریکا است تا از این طریق نیروی کار مجانی برای شرکت های آمریکایی تدارک ببیند و تا حد ممکن مدت زندان، زندانی را طولانی می کنند ( در این مورد مطلبی در وب سایت من که لینک آن به انتهای این مطلب افزوده شده است وجود دارد) وقتی که من در سالهای 1359 به بعد در زندان جمهوری اسلامی بودم یکی از کارهایی که با آن زندانیان سر موضع را تنبیه می کردند کار اجباری بود! به ناگهان یک پاسدار در زندان قزل حصار وارد بند می شد و مسئول بند که یک تواب بود از پشت بلندگوی بند اسامی تعدادی از ما را می خواند و ما باید خود را معرفی کرده و با پاسدار به بیرون از بند می رفتیم و معمولآ راهرو بزرگ و بلند واحد سه را که بندهای مختلف را به هم وصل می کرد را تمیز می کردیم و یا برای بار زدن اشغال ها می رفتیم و یا اینکه در محوطه ای که محل عبور خانواده های ملاقاتی بود زمین را به عمق یک متر می کندیم تا بعد از پر کردن ان با خاک حاصلخیز در آن گلکاری کنند تا خانواده ها ببینند که ما در گلستان زندگی می کنیم!؟ در زندان های جمهوری اسلامی در تهران در حالیکه افر اد سرموضع را به انفرادی های گوهردشت و یا "قیامت" در زندان قزل حصار می فر ستادند اما رحمت اسلامس شامل توابین مورد اعتماد می شد و آنان را در زندان اوین به بند "آموزشگاه" می فرستادند تا در آنجا کارهای سبک مانند خیاطی انجام بدهند! و خوشبختانه مرا به آموزشگاه نفرستادند و به همین دلیل من از شرایط آنجا اطلاع شخصی ندارم. رژیم جمهوری اسلامی نیز از برادران بلشویک و نازیست آلمانی و چین مائوئیست عقب نمانده است و رئیس مبارزه با مواد مخدر ایران از احداث اولین اردوگاههای کار اجباری در ایران خبر داده است. پیشتر در سال ۱۳۸۶ نیز، پلیس ایران از احداث بازداشتگاهی به نام«کهریزک» برای نگهداری اراذل و اوباش ! خبر داده بود. حسین آبادی، رئیس مبارزه با مواد مخدر ایران به خبرگزاری «ایسنا» گفته است، اولین مجرمانی که قرار است به این اردوگاهها فرستاده شوند، خردهفروشان مواد مخدر هستند. این مقام پلیس ایران افزود: «در اين اردوگاهها، خردهفروشان مواد مخدر كه توسط پليس دستگير شدهاند، در سختترين شرايط ممكن به فعاليت و كار میپردازند تا هنگام خروج از اين اردوگاهها ديگر سراغ فروش مواد مخدر نروند.» رئیس مبارزه با مواد مخدر ایران، محل احداث این اردوگاهها را حاشیه شهرهای بزرگ ایران عنوان کرده و گفت در اجرای این طرح با قوه قضاییه، پلیس، سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت هماهنگی صورت گرفته است.
شنگ یانپینگ، یک زن چهل و شش سالهی چینی، تنها به علت بازنشر یک توئیت در توئیتر خود محکوم به اعزام یک ساله به اردوگاه کار اجباری شد. سازمان حقوق بشری عفو بینالملل صدور چنین حکمی را محکوم کرد. نامزد وی و همچنین سازمان عفو بینالملل اعلام کردهاند که توئیت او که تنها باز نشر از یک توئیتر دیگر بودهاست، در واقع تمسخر چینیهای ضد ژاپنیست که تعدادشان از زمان تنشهای بر سر یک جزیره بینچین و ژاپن به وجود آمد، در حال افزایش است. شنگ یانپینگ در حالی به «اخلال در نظم عمومی» متهم و به اردوگاه کار اجباری اعزام شده که هیچ دادگاهی برایش تشکیل نشده است. پلیس در چین از این قدرت برخوردار است که افراد را بدون برگزاری دادگاه تا سقف چهار سال به اردوگاههای کار اجباری اعزام کند. ( تا برای دولت مائوپرست چین مجانی کار کنند!) امنستی اینترنشنال می گوید که بیش از دویست و پنجاه هزار نفر در اردوگاههای کار اجباری در چین زندانی هستند و نیمی از این افراد اعضای فرقه مذهبی "فالون گونگ" هستند و اعضای پارلمان کشور نیوزیلند موضوع فروش "پیوند و فروش" کلیه که گفته می شود از زندانیان و بخصوص از زندانیان فالون گونگ گرفته می شود و به مراجعان از کشورهای دیگر بعد از فروش پیوند زده می شود را مورد بحث قرار دادند.
ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی، در مورد اردوگاههای کار اجباری و شکنجه و اعدام زندانیان در اردوگاههای آلمان نازی، کتابی به نام: "دیوار" نوشته است که توسط صادق هدایت به فارسی ترجمه شده است و در این کتاب با توانایی زیادی وحشت و شرایط حاکم بر روحیه اسرا و نحوه رفتار زندانبانان نازی با آنان ترسیم شده است. اگر شما از یک مارکسیست شدیدآ انقلابی و رادیکال مانند یک استالینیست طرفدار حزب توفان و یا چریک فدایی بپرسید که چرا در شوروی سابق اردوگاه کار اجباری وجود داشته است، یقینا آنان به شما خواهند گفت که برای سرکوبی "ضد انقلاب" این اردوگاهها ضروری بوده اند! تا مخالفان پرلتاریا را نابود کنند! و همین استدلال را جمهوری اسلامی و چین و کره شمالی و حکومت پل پت در کامبوج و المان نازی نیز می کنند!!
(During the period of Stalinism, the Gulag labor camps in the Soviet Union were officially called "Corrective labor camps." The term labor colony; more exactly, "Corrective labor colony", (исправительно-трудовая колония, ИТК), was also in use, most notably the ones for underaged (16 years or younger) convicts and captured besprizorniki (street children, literally, "children without family care"). After the reform of Gulag, the term "corrective labor colony" essentially encompassed labor camps.)
نادر احمدی
شنبه، 2011/06/25
http://rahaii.weebly.com/
http://www.theepochtimes.com/news/7-9-13/59730.html